پادکست کتاب صوتی چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد

« وقتی که انسان عقاید خود را تغییر میدهد. اعمالش نیز دگرگون می شود »

شاید با شنیدن اسم این کتاب تصور کنید با کتاب قصه های کودکان طرفید اما در همین آغاز باید به شما بگوییم سخت در اشتباهید، چرا که چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد یکی از معروف ترین و مهمترین آثار در سبک توسعه فردی و پیشرفت شخصی به حساب می آید که 200 هفته در جدول پر فروش های قرار داشت و به 37 زبان ترجمه شد، از این رو به هر فردی که به دنبال کامیابی در زندگی است مطالعه آن پیشنهاد میشود. این کتاب حول یک محور ساده اما بسیار اساسی میچرخد، موضوعی که بار ها در طول زندگی رو در روی هر یک از ما ایستاده و بعضا سخت ترین لحظات عمر ما را رقم زده، موضوعی با نامی کوچک و در عین حال بی نهایت بزرگ، موضوعی به نام « تغییر ».

تغییر یکی از ناگزیرترین اتفاقات این جهان است، دنیای ما پیوسته در حال تغییر است و محیط پیرامون ما نیز دائما تغییر میکند، زمان از درون هر یک از ما میگذرد و طعم تلخ مفهومی بزرگ به نام مرگ را به ما نشان میدهد؛ همانطور که گفته شد وقتی به اطراف خود نگاه میکنیم در میابیم که همه چیز عوض میشود، اینجاست که تضاد عجیبی رخ میدهد، انسان به ذات خود علاقه مند به حفظ شرایط است و جهان اینگونه کار نمیکند، در نتیجه همه ما در مواجهه با تغییرات از خود واکنش نشان میدهیم و بسیاری از ما با آن مخالفت میکنیم و سعی میکنیم تا جایی که میشود تغییر نکنیم و یا حداقل آن را به تاخیر بیاندازیم، چرا که نحوه صحیح مواجه با تغییر را یاد نگرفته ایم.

اسپنسر جانسون در کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد به مفهوم پذیرش تغییر و نحوه برخورد ما با آن میپردازد، این کتاب کوچک اما مفید به ما می آموزد چگونه با تغییرات ناگهانی زندگی خود کنار بیاییم و آنها را بپذیریم. جانسون میکوشد تا به آموزش دهد چگونه تغییرات را به آغوش بکشیم و به جای مقابله با آنها سعی داشته باشیم تا حداکثر استفاده را از وجود آنان ببریم. یکی دیگر از مهمترین مسائلی که در کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد به آن پرداخته شده است مفهوم لزوم تغییر است، همانطور که پیش تر گفته شد جهان انسان دائما در حال تغییر است پس در نتیجه لازم است تا هر فرد برای این تغییرات آماده باشد آمادگی در برابر تغییرات احتمالی مهم است اما مطلب مهم تر این است که انسان برای وفق دادن خود با جهان نیاز دارد که تغییر کند، این نکته ای است که کمتر کسی به آن توجه میکند و جانسون در این کتاب عمده وقت خود را صرف پرداختن به آن کرده است.

اسپنسر جانسون توضیح میدهد که در جهان امروز آمادگی در برابر تغییرات دنیا جز با آمادگی برای تغییر خود ممکن نیست، در ادامه با دلایل کافی به شما ثابت میکند که انسان نباید اسیر عادات کهنه و عقاید خود شود بلکه برای پیشرفت لازم است که همراه با جهان هستی به جلو حرکت کند. جانسون با کمک گرفتن از داستانی خیالی به این نکته بسیار مهم اشاره میکند که انسان باید محیط امن خود را ترک کرده و در جست و جوی خوشبختی و سعادت ریسک ناشناخته ها را به جان بخرد، چرا که هیچ اتفاق جدید در محیط قدیمی رخ نمیدهد و هر فرد اگر از دایره امن خود خارج نشود نمیتواند با دنیا ارتباط مناسب و موثری بگیرد و کم کم نه تنها از لحاظ مالی با مشکل مواجه میشود بلکه حتی جایگاه اجتماعی خویش را نیز از دست میدهد و از نظر روحی دچار پوچی و افسردگی میشود.

نکته مهم در ارتباط با این کتاب این است که جانسون با مثال زدن از داستانی کودکانه با شیواترین و ساده ترین حالت ممکن مطالب خود را به خواننده انتقال میدهد بطوری که هرکس با هر سطح سواد، شغل، تحصیلات و جایگاه اجتماعی میتواند ارتباط عمیقی با این کتاب گرفته و عمق مفهوم نویسنده را درک کند، چرا که مقوله تغییر و لزوم آن مسئله ای همگانی است و این تصمیم که به جای جملات سخت و کلمات پیچیده، از رساترین کلمات و عبارات استفاده شود، تصمیمی مهم و شایان تقدیر است.

اگر از آن دسته افرادی هستید که همیشه از تغییر هراس داشته اند باید به شما مژده بدهیم که جانسون در این کتاب صرفا به داستان گویی و استفاده از جملات کلیشه ای و بازاری نپرداخته و در عوض مطالبی را به شما عرضه میکند که با خواندن آن نه تنها لزوم تغییر را درک میکنید، بلکه حتی آن را دوست خواهید داشت و سپس با راهکار هایی که ارائه میدهد این مقوله سخت را بسیار آسان میکند. به طوری که پس از انجام آموزه های این کتاب خواهید دید که میتوانید به راحتی هر روز از عادات بد و دست و پا گیر زندگی خود دور شده و به سمت پیشرفت و کسب ثروت و فراوانی قدم بردارید.

در پایان باید اضافه کرد که این کتاب اثر کوتاهی است که تاثیر عمیقی بر ذهن و قلب شما خواهد گذاشت و پس از مطالعه یا شنیدن این اثر بی نظیر قطعا به مسائل با دیدگاهی متفاوت نگاه خواهید کرد اما اگر وقت کافی برای مطالعه کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد را ندارید، نگران نباشید چرا که نویدک امکانی را فراهم آورده است که شما همراهان گرامی بتوانید این کتاب را با بهترین ترجمه موجود و صدایی دلنشین به صورت رایگان بشنوید و لذت ببرید.

معرفی نویسنده کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد

اسپنسر جانسون در پاییز سال 1938 در آمریکا متولد شد. او در خانواده ای ساده بزرگ شد و برای تحصیل در رشته روانشناسی به دانشگاه رفت، پس از دریافت لیسانس تصمیم به ادامه تحصیل در رشته پزشکی نمود و به عنوان جراح فارغ التحصیل شد. جانسون در طی سالهای 1975تا 1979 چهل و سه کتاب بیوگرافی افراد سرشناس را به صورت ساده سازی شده برای کودکان نوشت. همین امر باعث شد تا او در تمام سالهای کاری خود با ساده ترین جملات مفاهیم خود را منتقل کند و از این حیث در جهان معروف شود. در سال 1982 کتاب مدیر یک دقیقه ای را نوشت که به 12 زبان دنیا ترجمه شد و جز کتاب های پر فروش قرار گرفت. نقطه عطف زندگی جانسون سال 1988 بود که کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد را به رشته تحریر دراورد.

کتابی حیرت انگیز که به مدت 5 سال در فهرست کتاب های پر فروش جهان بود، محبوبیت این کتاب به حدی بود که بیش از 30 میلیون نسخه از آن به فروش رفت، به سی و هفت زبان دنیا ترجمه شد و تا امروز همچنان یکی از عناوین مهم کتاب های توسعه فردی به شمار میرود. جانسون پس از موفقیت این کتاب عناوین بسیاری نوشت که اکثر آنها جهانی شد، آخرین کتاب وی بیرون از هزارتو نام دارد و در ارتباط با دست و پنجه نرم کردن او با سرطان است که در سال 2018، یک سال پس از مرگ او منتشر شد.

برشی از متن کتاب صوتی چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد

« خیلی طول نکشید که بفهمد چرا اینقدر احساس خوبی دارد. همان جا ایستاد تا مجددا روی دیوار بنویسد: « غلبه بر ترس، یعنی آزادی » ،«ها»فهمیده بود که او تا به حال اسیر ترس خود بوده و راه رفتن در مسیری جدید، او را آزادی رسانده است. حالا حس میکرد که باد خنک و زندگی بخشی از این سمت هزار تو می وزد. چند بار نفسی عمیق کشید و احساس کرد که از حرکت توانی مضاعف گرفته است. حالا که بر ترسش غلبه کرده بود شرایط از آنچه که قبلا تصور میکرد بهتر و لذت بخش تر شده بود . مدت ها بود که همچنین حسی به او دست نداده بود و فراموش کرده بود که این قبیل جستجو ها چقدر شادی آور است . «ها»، برای این که شرایط را برای خود بهتر و ساده تر کند شروع به ترسیم دوباره یک تصویر در ذهنش نمود که در آن او به وضوح خود را دید که در میان کوهی از پنیر های مورد علاقه اش، از چدار تا گودا، نشسته است. خودش را در حال خوردن تمام پنیرهایی تصور کرد که دوست میداشت و از آنچه که می دید نهایت لذت را می برد. »

« او از وقتی که ایستگاه پنیر قبلی را ترک کرده بود تفکراتش به کل متحول شده بود. پیش از این اعتقاد داشت که پنیر هرگز نباید جا به جا شود  و تغییر کار درستی نیست.  اما اکنون پی برده بود که تغییرات به طور طبیعی همواره در جهان وجود دارند ، چه انتظار آن را داشته باشید چه نداشته باشید. اما اگر انتظار تغییر را نداشته باشید و خود در پی انجام آن بر نیایید، تغییر میتواند شما را شدیدا غافلگیر کند. وقتی پی برد عقایدش تغییر کرده، ایستاد تا روی دیوار بنویسد :« افکار قدیمی، تو را به سمت پنیرهای تازه هدایت نمی کند. »

« رفتار آدم کوچولوها خیلی جالب و تاثیرگذار نبود، اما قابل فهم بود. یافتن پنیر، کار ساده ای نبود. در واقع مفهوم یافتن پنیر برای آدم کوچولو ها خیلی بیشتر از یک غذای سیر کننده رزومره بود و هریک از آنها بنا به سلیقه ی خود در مورد مفهوم و چیستی پنیر نظر خاصی داشتند. برای بعضی افراد ، پنیر پیدا کردن، حکم پول را داشت، برای تعدادی دیگر لذت بردن از سلامت جسمانی و برای عده ای به معنای رسیدن به معنویات بود. برای «ها» ، پنیر فقط یک معنا داشت، امنیت پایدار به همراه یک خانواده مهربان و شاد و زندگی کردن در کلبه ای کوچک و زیبا در خیابانی از جنس پنیر گودا. »

نظرات و پیشنهادات

اگر شما نیز پیشنهاد و یا انتقادی نسبت به کیفیت پادکست کتاب صوتی چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد اثر اسپنسر جانسون دارید، میتوانید آن را در قسمت نظرات ثبت کرده و با نویدک به اشتراک بگذارید. از اینکه ما را همراهی کردید سپاسگزاریم.