تعبير خواب آنلاین

یک کلمه مربوط به موضوع کلی از خوابی که دیدی را وارد کنید و از بین نتایج مرتبط ترین عنوان را انتخاب کنید تا تعبير خواب خود را همراه با تفسیر بصورت آنلاین مشاهده کنید.


تعبیر خواب آنلاین با تفسیر و پاسخگویی سریع

خواب دیدن ، یکی از جالب ترین و هیجان انگیز ترین تجربه ها و یکی از پیچیده ترین فرآیند هایی است که در بدن ما رخ می دهد و ممکن است رویا هایی که ما در هنگام خواب با آنها رو به رو می شویم ساعت ها یا حتی روز ها فکر مارا به سمت خودش مشغول کند.

 

تعبیر خواب 

تعبیر خواب فرایندی است که به کمک آن ، به رویاها و خواب هایی که می بینیم معنا می بخشیم و آنها را تفسیر می کنیم.

از گذشته های بسیار دور ، برخی از مردم و یا حتی تمدن های باستانی خواب دیدن را ارتباطی غیر طبیعی می دانستند و بر این باور بوده اند که خواب ها می توانند اطلاعاتی را از غیب در اختیار انسان ها قرار دهند و آنها معتقد بودند که فقط افرادی خاص می توانند این خواب هارا تعبیر کنند.

در مورد تعبیر خواب دیدگاه های زیادی وجود دارد.

 از دیدگاه های ادیان مختلف مانند اسلام تا دیدگاه کتاب های روانشناسی مانند کتاب تعبیر خواب زیگموند فروید.

می توان گفت تمامی شیوه های تعبیر خواب در روانشناسی بر گرفته از همین اثر یعنی تعبیر خواب زیگموند فروید هستند.

 

تعبیر خواب از دیدگاه فروید  

طبق نظریه فروید ، رویاهایی که انسان در خواب با آنها رو به رو می شود همان ارزو هایی هستند که در زمان بیداری به دنبال محقق کردن آنها هستیم.

آرزو هایی که بی ضرر هستند همانگونه که هستند نشان داده می شوند و آرزو هایی که غیر قابل قبول هستند در خواب های ما به شکلی دیگر نمایان می شوند و یا به اصطلاح سانسور می شوند.

دلیل این اتفاق هم این است که مغز این دسته از آرزو هارا سرکوب کرده و آنها معمولا به شکل های مختلف و عجیب در خواب های ما حاضر می شوند.

 

تعبیر خواب از دیدگاه اسلام 

از دیدگاه اسلام ، خواب دیدن حرکت روح به سوی دنیای ارواح است و انسان در خواب حرکاتی را انجام می دهد و در مسیر هایی قدم بر می دارد که در بیداری ممکن نیست.

در دیدگاه اسلام روح انسان در خواب می تواند اتفاقاتی را از آینده و گذشته مشاهده کند و از آنها با خبر شود.

علم تعبیر خواب هم از نظر اسلام علمی الهی است و همه افراد نمی توانند این کار را انجام دهند.

از نظر اسلام خواب ها به دسته های مختلفی تقسیم می شوند و همه خواب ها نمی توانند وقایع را به ما اعلام کنند و برخی از خواب ها هم ممکن است وقایع را به صورت رمزی به ما بیان کنند.

ممکن است خوابی که میبینیم صرفا جهت راضی کردن روانمان باشد و یا ممکن است خوابی پریشان و غیر واقعی مانند خواب پرواز کردن ببینیم.

 

تعبیر خواب از دیدگاه علم 

از نظر علم ، انسان زمانی به خواب می رود که هوشیاری بدن از حالت معمولی کمتر باشد.

بنابر این ، خواب دیدن صرفا یک فرایند ایمنی است که باعث می شود مغز انسان در این حالت خاطرات خود را از دست ندهد.

 

خواب های فاقد تعبیر  

خواب های فاقد تعبیر یا خواب هایی که تعبیر ندارند خواب هایی هستند که توسط تخیلات انسان به وجود بی آیند و خواب هایی که نتیجه نوع خوابیدن انسان باشند.

اگر خوابی که می بینید بر اساس حس های حواس پنجگانه شما و یا نیاز های شما باشد هم دارای تعبیر نیست ؛ برای مثال اگر شما گرسنه به خواب بروید و در خواب هم گرسنه باشید و خواب غذا ببینید.

البته توجه داشته باشید که خواب هایی که تا قبل از تمام شدن شب و قبل از نماز صبح دیده شوند عموما بدون تعبیر هستند.

 

ابزار تعبیر خواب آنلاین نویدک 

شما با استفاده از ابزار تعبیر خواب آنلاین نویدک می توانید به آسانی و در کوتاه ترین زمان ممکن از تعبیر خواب های خود مطلع شوید و دیگر نیازی به رجوع کردن به کتاب های تعبیر خواب نیست.

شما می توانید در هر زمانی که بخواهید ، با مراجعه به ابزار تعبیر خواب آنلاین نویدک کلمه مورد نظر خود را در کادر وارد کرده و آن را جستجو کنید.

ابزار در کوتاه ترین زمان ممکن تعبیر خواب مورد نظرتان را برای شما نمایش می دهد.

 

پیشنهادات و نظرات ارزشمند خود را نسبت به این اپلیکیشن از طریق ثبت دیدگاه برای ما ارسال کنید.

به اشتراک بگذارید

نظر خود را بنویسید

نظرات کاربران

  • مریم
    1403/09/20 12:58
    خواب دیدم یکی ازاقوام داره منو آرایش میکنه ومادرم که فوت شده با یکی از اقوام دور که اونم فوت شده انجا بودند
    پاسخ دادن
  • مهدی
    1403/09/20 00:40
    آتش میاوردم تا یک مسیر کوتاه زود خاکستر میشد
    پاسخ دادن
  • حامد
    1403/09/12 15:33
    خواب دیدم که کارت ملی خودم باید تمدید کنم بعد بم گفتن که ۱۱ سال دیگه وقت داره
    پاسخ دادن
  • تارا تارا
    1403/09/02 19:07
    خواب دیدم یک دسته گل خشک شده روی دیوار زدیم ،سرم بهش خورد از دیوار افتاد زمین برش داشتم کلی خار خشک توی دستم فرو رفت،خواهرم اومد دسته گل رو برداشت که بیرون بندازه بعد دختر خواهرم گفت خونه رو جارو کنیم .
    پاسخ دادن
  • Amir
    1403/08/15 22:49
    من
    پاسخ دادن
  • علی
    1403/08/11 08:54
    خواب دیدم یکی که نمیشناسم مرده و رفتم تشیع جنازش.دختر همون مردی که مرده اصلا ناراحت نیست و داره ارایش میکنه و گریه نمیکنه .و خودمم هم مجرد هستم
    پاسخ دادن
  • امیر
    1403/08/08 19:10
    من داخل اتاق پرف یه مغازه بودم وقتی اومدم بیرون برق داخل اتاق پرف رو خاموش کردم.داخل اتاق پرف بغلی هم یه نفر بود که با خاموش کردن برق اتاقش تاریک شد و شاکی شد و به جرو بحث کردیم اون شخص رفت و من هم بعد از چند دقیقه از مغازه خارج شدم
    و یه نفردیگه با لباس شخصی وریش بلند و بیسیم به جونم افتاد و با بیسیم منو میزد و در آخر دستبند و انگشترمو ازم گرفت و بیدار شدم
    پاسخ دادن
  • فاطمه
    1403/08/04 10:37
    من سه روزه با کسی که دوسش داشتم کات کردم اما لحظه ای بهش فکر نکرد تا اینکه دیشب خواب دیدم سر سفره نشسته بودم داشتم غذا می‌خوردم که یک هو خالم جلو همه بهم گفت امیر برا آخرین بار یه کادو برات فرستاده و یه جعبه بهم داد که اون جعبه روش نوشته بود کادو کات کرده ها وقتی اینو گرفتم خالم گفت شرمندتم وقتی در کادو رو باز کردم داخلش چند تا جعبه خیلی قشنگ ولی خالی بود اما یک رژ لب صورتی داخلش بود و یه سیدی به اسم دوس داشتن رو یاد بگیریم و من واقعا ناراحت بودم تو خواب
    پاسخ دادن
  • دانیال
    1403/08/03 15:27
    در خواب ام دیدیم خاله دخترام می گفتن ما توسط یک دستگاه کوچک کن انسان کوچیک شدم شما هم یک روز کوچک شید حال میده منم گفتم نه الان می خوام اسرار کردم رفتم گرفتم دستگاه کوچیک کن انسان
    پاسخ دادن
  • اسیه محمدنزاد
    1403/08/03 00:17
    سلام
    خواب دیدم مادرمرحومم مانند قبل ازمرگ‌دربستربیماری است وخانواده وبرادرهاوخواهرها دراتاق دیگرهستند ومن یک نصفه پرتقال پوست گرفته اماده بردم بدم مادرم بخورد ودیدم مادرم دربستر همان حالت دوماه قبل ازفوتش چشم ها بسته وبیحال دربستراست خواب رادر شب ۱۴ربیع الثانی دیدم
    ممنون میشم پلسخ رابدانم
    پاسخ دادن
  • ه _ محمدی
    1403/07/29 23:45
    خواب دیدم کودکی داخل جوی آبی افتاده و بی حرکت افتاده و ساکت نگاه میکند و کن نجاتش دادم .
    پاسخ دادن
  • مرجان
    1403/07/21 00:54
    سلام خواب دیدم دارن آجیل مشکل گشا پخش میکنند به من نرسید اما آجیل مشکل گشای یه نفر دیگه رو ازش گرفتم و خوردم
    پاسخ دادن
  • زهرا
    1403/07/18 07:11
    سلام من خواب دیدم رفتم جهنم اما آتش نبود بعد به خدا گفتم من نماز نخوندم خدا به فرشته گفت ببرش نماز بخونه با فرشته رفتم یه دری باز کرد گفت اینجا بهشته چیزی میبینی گفتم ن فرشته خندید تعبیر چیه
    پاسخ دادن
  • رزتا
    1403/07/16 15:23
    سلام
    وقت بخیر
    پریشب دوستم خواب دیده که من میخام تغییر رشته بدم، و کتاب های اون رشته رو هم خریدم. ولی توی خواب دوستم هر کاری میکنه که منو از این کار منصرف کنه، قانع نمیشم. دوستم با خودش میگه که اینکار اشتباهه، نکن، نرو...
    دیشب هم خواب دیده که داریم با هم توی یه اپلیکیشن چت میکنیم. من میخام یه کاری رو انجام بدم- معلوم نیست چه کاری- ولی دوستم بازم سعی میکنه که جلوی منو بگیره، انگار که میخواد بگه من قبلا این راهو رفتم، اشتباهه، نکن.. نرو..
    تعبیرش چیه؟
    پاسخ دادن
  • ناشناس۱
    1403/07/14 22:30
    خواب دیدم که با پدر و مادرم تو قبرستونم و شبه ولی انگار که ماه تابیده به قبرستون

    یکم روشن بود و می تونستم روی قبرها رو ببینم

    وسط قبرستان یه دیوار اجری بود و در هر دو طرف دیوار قبرها بودن

    من بال داشتم

    پرواز میکردم ولی نمیتونستم خیلی اوج بگیرم فقط پرواز میکردم و روی لب اون دیوار مینشستم

    همونجا تو خوابم احساس کردم که از قبرستون خوشم نمیاد و دلم میخواد برم

    به مامانم گفتم (ایشون در قید حیات هستن ) من دلم نمیخواد بمیرم

    مامانم که یک کتاب قرمز دستش بود رفت پشت دیوار

    کنار قبرها

    روی یک کنده ی بزرگ درخت قدیمی که بریده شده بود نشست و گفت

    « هیچ دردی مثل مرگ بی درمان نیست،مرگ بی درمان ترین دردهاست»

    بعد که به کتاب تو دستش نگاه کردم دیدیم همین جمله رو کتاب نوشته

    بابام همش ساکت بود و به قبر ها نگاه میکرد.
    پاسخ دادن
  • مهدیه ع
    1403/06/28 12:35
    چند وقت پیش خواب دیدم که لباس های سیاهی برتن دارم ، و دشیب هم خواب دیدم با دختر خالم توسط ادم های فوق العاده قدرتنمد دزدیده شدیم و من توی یک اتاقی هم و مردی هست که چشم های ابی داره ، و من میخوام ناراحتی مو نشون بدم که من ناراحتم از اینکه دزدیده شدم و یک کاموا مشکی هست شروع میکنم با سوزن شروع میکنم به ساختن قلب مشکی با کاموا و سوزن و ادم چشم ابی منو در اغوش میگیره و من در خواب هم به فکر نازمد بودم همش
    پاسخ دادن
  • فاطمه
    1403/05/12 11:59
    ی دوستی داشتم ک خیلی صمیمی بودم باهاش بعد ی مدت جدا شدیم در خابم دیدم ک همون دوستم ی کار بدی کرده بود و میخاستن اعدامش کنن و من خیلی گریه میکردم براش ولی طناب دار ندیدم
    پاسخ دادن
  • زینب
    1403/05/08 21:28
    درخواب چندتا جوجه فوق العاده زیبا داشتم که خودم ازداشتنشون خبر نداشتم ناخواسته دیدم یکی رو خفه کردم بعد زود شروع کردم به زنده کردنش که احساس کردم دوباره داره زنده میشه ولی دیگه نفهمیدم زنده شد یا نه
    پاسخ دادن
  • اناهیت
    1403/04/09 10:35
    با سلام بنده متاهل هستم خواب دیدم در یک بشکه باز کردم درون آن آب کدر بود نمیدانم چطور شد یک صافی برنج آوردم گزاشتم روی آب درون بشکه دیدم درونش کشمش آمد طوری که تعجب کردم این کشمشا از کجا امد حالا نه پر پر و آب شروع شد به رنگ قهوه تیره جوشیدن تعبیرش چیه
    پاسخ دادن
  • نغمه
    1403/04/07 14:09
    من متاهلم و ديشب خواب ديدم كه با يك پسر بسيار زيبا رو و خوش اندام سكس داشتم ان شخص شوهرم نبود. سكس انجام شد اما او الت خود را وارد منطقه جنسي من نكرد فقط از راه هاى ديگر و من خيلي لذت ميبردم خيلي هم خواب شدن با ان پسر برايم لذت بخش بود. و حتى وقتي از خواب بيدار شدم حس خيلي خوبي داشتم
    پاسخ دادن
  • الهه
    1403/03/31 22:27
    در خواب من امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام حضور داشتند همه جا سفید بود و آنها عباس قهوه ای و لباس سبز بر تن داشتند و چهره شأن نورانی بود .امام حسین علیه السلام در این موقع جوانی بیست و خورده ای ساله به نظر می رسید. من دختر هستم اما در خوابم، درشکل و جامع مردی بودم .همه حالات و رفتارهای شوخ و طنز آمیز خود را داشتم و با این دو امام مانند دوستانم شوخی میکردم و سخن می گفتم .امام حسن علیه السلام اسب و شمشیری داشتند و ایشان سعی داشت چیزی از اسب سواری و شمشیرزنی را به من بیاموزند و من نیز در حین این کار رو به هردوی آنان صمیمانه صحبت میکردم.در این موقع آنان می‌دانستند که امام علی علیه السلام شهید شده آمد و من نیز تایید می کردم .در حین سخن گفتن با این دو حضرت که بیشتر آنها صحبت می کردند،ناگهان ضربه ای بر گردن امام حسین علیه السلام وارد میشود و من در این هنگام سریعا دست چپ خود را بر آن قسمت ضربه دیده از گردن امام حسین علیه السلام،میگذارم و ابراز ناراحتی میکنم و حس می کنم نیمی از قلبم از تپش می افتند و نگرانی ای عمیق در وجودم شکل میگیرد،امام حسین علیه السلام نیز با لبخند به این ابراز نگرانی من می نگرد و بعد از خواب بیدار میشوم
    پاسخ دادن
  • عسل
    1403/03/06 18:45
    من خواب دیدم دارم از مسجد میام بیرون جلوی در گله اسبی با رنگ های مختلف با پاهای که با طناب بسته شده روی زمین افتادن و توی چشم های من نگاه میکردن
    پاسخ دادن
  • نادیام
    1403/03/02 11:34
    خوب بود
    پاسخ دادن
  • نرگس
    1403/03/01 21:48
    خواب دیدم بابام و مامانم مریض شدن و موهاشون ریخته مامانم بیشتر مریض بود بعد دیدم مادربزرگم زنده شده بود و بهم گفت کلا نمرده بودم و بخاطر اینکه تو جامعه بد بود که وقتی سنم بالا هست ازدواج کنم برای همین نقش بازی کردم که مثلا مرده ام تا بتونم ازدواج کنم الآنم خونه شوهرم دارم زندگی میکنم گفتم خب خونه ات کجاست هر وقت دلم تنگ شد بیام پیشت گفت همون جایی که خاکم کردید یکم پایین تر گفتم پس بهمون نزدیکی میتونم بیام ببینمت بهم جواب نداد انگار که دودل باشه بعد باهم رفتیم طبقه پایین که داداشم رو ببینه که خواب بود بیدار شد ولی متوجه نشد که مامان بزرگه فکر کرد عمه ام آمده شک کرده بود ولی چون باورش سخت بود میگه مگه عمه نیست بعد یه دفعه متوجه شد و شوکه شد و یه دفعه از خواب بیدار شدم????
    پاسخ دادن
  • بهار
    1403/02/29 10:18
    مادرپسری که خواستگارم همدیگرو میخوایم اومد خونمون و مخالفت میکردومن بادرستی جوابش ادم و یهو برگشت گفت باشه سال دیگه نامزدی میکنبم و من مخالفت کردم و گفتم دیره و پسره اومد گفت مامانم نرم شده همه چی درست میشع
    پاسخ دادن
  • فلامک
    1403/02/22 23:03
    سلام
    خاله من خواب دیده مادر بزرگم که۲۲ سال هست فوت کردن به همراه پدرم که ۴۰ روز هستش فوت کردن در خانه قدیمی مادر بزرگم صحبت میکنن و مادر بزرگم به پدرم میگن که بچه های تو خیای خوبن و باادب هستن و پدرم تایید میکنن بعد من که کنار ایشون بودم گفتم که گرسنه هستم و مادر بزرگم میگن برو بابا نون خریده از یخچال بردار بخور
    معنی این خواب چیه؟ ممنونم
    پاسخ دادن
  • ماه
    1403/02/22 22:51
    خوبه
    پاسخ دادن
  • محمود
    1403/02/20 00:36
    سلام من ازدواج کردم و یه پسر ۳٫۵ ساله هم دارم با خانومم به مشکل خوردیم و در شرف طلاق هستیم دیشب خواب دیدم با برادرم و پدرم داشتیم میرفتیم واسه من خواستگاری که خود دختر خانم و خوانواده اش رو نه دیده بودم نه میشناختم محل خواستگاری تو کوچه یکی از فامیل های خانومم اینا بود وقتی رسیدیم تو کوچه ساعت حدود 12 شب بود میخواستم به داداشم و پدرم بگم اینموقع زشته بیاین برگردیم فردا شب میایم حتی گل و شیرینی هم نگرفته بودیم داشتیم تو کوچه میرفتیم که یکی از اقوام خانومم اینا اومد تو کوچه من پشت یه ماشین قایم شدم که منو نبینه ولی منو دید مثل این بود که همون شب یا شب قبلش عروسی خودش بود گفت بیاین داخل شام اضاف اومده بخورین تو خونشون هم شلوغ بود رفتیم نشستیم برامون چلو کباب اوردن ولی سرد شده بود داشتیم میخوردیم که از خواب بیدار شدم وقتی بیدار شدم ساعت 1/5 صبح بود
    پاسخ دادن
  • مبینا میزانی
    1403/02/19 08:34
    خواب دیدم در کنار هستم یه سری گل میفروشن که پژمرده س گل آفتابگردون هست و من میخرم
    پاسخ دادن
  • علی
    1403/02/18 09:19
    مویزهای درشتی را دیدم و از درشتی شان تعجب کردم . قرار بود بخورمشان
    پاسخ دادن
  • سحر
    1403/02/15 19:54
    در خواب دیدم پسر عمه ام تابوت خاکسپاری عمه و شوهر عمه ام رو نگهداری کرده بود الان که میخواست دور بندازه عمویم به همراه زن عمویم آنها رو‌ آوردن انداختن جلوی خونه من
    پاسخ دادن
  • ندا
    1403/02/15 10:40
    خوابم دقیق یادم نیس ولی خواب دیدم خواهرم و میخان اعدام کنن روز و ساعتش هم مشخص بود ولی باز هم در همان روز و ساعت خبری از اعدام نبود وقتی از خواب پریدم ساعت 6صبح بود
    پاسخ دادن
  • فاطمه
    1403/02/15 03:05
    من خواب دیدم که یه دختر و یه مار وحشتناک داخل اتوبوس باهم هستن مار به دختره نگاه میکنه دختره بهش میگه شهیدم مار باشنیدن این جمله یه حالت گوگولی به خودش میگیره ودوردختره جمع مبشه ودهنش رو جر میده بعد یه مجری تلویزیون توی اخبار میگه اون مار باعث شهید شدن دختره شده
    پاسخ دادن
  • ن
    1403/02/14 23:18
    دختر خالم فوت شده ایشان خودکشی کردند. تو خوابم انگار دیوونه شده بود. بعدشم یک سری عدد بود که این عدد تغییر میکردن حال این بدتر میشد سعی می‌کردم بهشکمک کنم همش میدوید یه جا گرفتمش بغلش کروم گفتم تو حالت خوبه اینکارو با خودتت نکن و دستاشو بوسیدم ساعت ۴:۴۵ بود همون لحظه بیدار شدم
    پاسخ دادن
  • زهرا
    1403/02/09 07:25
    تعداد زیادی مارمولک کرم و سفید ریز و درشت در خواب که دخترم باهاش غذا درست کرد و بعد با اکراه کمی از آن را خوردم
    پاسخ دادن
  • ام البنین
    1403/02/04 15:49
    یک پیرمرد ریش سفید تو خواب به من گفت که حامله ام و مواظب خودم باشم
    پاسخ دادن
  • کیمیا
    1403/01/22 13:14
    سلام وقت بخیر
    دیشب قبل خواب نماز حاجت خوندم که توکار جدیدم پیشرفت کنم قرارداد خوب ببندم بعدش خوابیدم و خواب دیدم که مدیر کار قبلی ام بهم گفت که برگردم سرکار منم خوشحال شدم ولی روم نشد برگردم و نرفتم
    تعبیرش چی میشه؟
    پاسخ دادن
  • تنها
    1403/01/21 09:39
    سلام لطفا تعبیر خوابم بگید الان هشت ماهه برادر ۱۴ سالهمو توی تصادف از دست دادم حالا توی هشت ماه بیش از صد تا خواب دیدم که از توی قبر زنده بیرون میاد و جای قبرش عوض میشه و باهام حرف می زنه و خیلی شاده و خوشحاله ازش در مورد تصادف می پرسم جواب نمیده یک دفعه توی خواب بهم گفت از عکس روی سنگ قبرش خوشش نمیاد میگه بهتون گفته بودن فلان بیمارستان منو نبریم چون به خاطر اشتباه مورفین خیلی قوی بهش تزریق کردن و بچه ۱۴ ساله سکته کرد
    پاسخ دادن
  • س
    1403/01/17 23:19
    وقت بخیر ، من مجرد هستم
    پدرم مدت ۱۰ ، ده روز است که فوت شده
    دیشب در خواب پدر بزرگم ، پدر پدرم رو‌که چند سال است فوت شده دیدم
    او در حال خندیدن بود
    اطرافش درخت های زیاد و شاد و آب هم‌بود
    در خواب به پدربزرگم گفتم پدرم فوت شده‌ اما او خندید و شانه ام را گرفت
    پاسخ دادن
  • جواد
    1403/01/16 16:57
    خواب دیدم چندتا بچه جغد که از خواهر بود رو غذا میدادم
    پاسخ دادن
  • رضا
    1403/01/03 20:11
    صندلی آرزوها
    پاسخ دادن
  • پروانه
    1402/12/21 22:02
    چند وقتیه خواب کسی که دوسش دارم و میبینم...یه شب خواب دیدم که جایی حضور داشتیم یه خانومم بودن که این پسر بهش پیشنهاد قرار ملاقات داد با خوشرویی کامل خیلی تو خواب ناراحت شدم...چند وقت بعدش خواب دیدم با یه خانوم دیگه داخل خونمون هستن و گفتن که زنشه خیلیم خوشحال بودن و میخندیدن منم بی تفاوت بودم.تعبیرش چیه لطفا اگه میدونید بگید دارم نابود میشم⁦⁦????????‍♀️⁩
    پاسخ دادن
  • روشنک
    1402/12/21 01:08
    خواب دیدم همسرم در حال دویدن بود و من کتاب ۴اثر فلورانس توس دستم بود که یهو افتاد توی آب دریا بعد کتاب خودش اومد بالا و من باز گرفتمش و خوشحال بودم که کتاب خیس نشده
    پاسخ دادن
  • محمد
    1402/12/19 23:09
    خواب دیدن مار نقره ای که توسط پدرم در یک سر بالایی خاکی در صحرایی کشته شده و من او را با شمشیر نصم کردم نیم آن بی جان ونیمه آن بعد از پایی آمد فرار کرد
    و دنبال آن گشتم که یک گوسفند به نام غوچ به من حمله کرد و مرا به درخت کوبید که به تنه درخت آویزوان شدم و مدام به درخت میکوبید
    پاسخ دادن
  • الهام
    1402/12/16 00:08
    از مولا سوال پرسیدن این که خدا حق الناس رو میبخشه
    پاسخ دادن
  • مادر برهان
    1402/12/12 10:13
    خواب دیدم تو خونه برادر شوهرم جشن هستش پسرش از سربازی ترخیص شده همه داشتن می رقصیدن مثل عروسی بود فردای جشن شد خونه ی برادر شوهرم بودیم دیدم مادر شوهرم هر دو دست و پاهاش رو قطع کرده خودش و خونی هم نمی اومد و دو تا دست و پای دیگه رو جای دستا و پاهای خودش چسبونده بود و خیلی راحت داشت راه می رفت و دستاش رو حرکت می داد و دست ها و پا های خودش رو گذاشته بود یک گوشه و خونی هم نمی اومد از دست ها و پاهای خودش بعد من به مادر شوهرم گفتم مادر برو دکتر و دست ها و پاهای خودت رو ببر دکتر پیوند بزنه اگر دیر بشه پیوند نمی خوره.
    لطفا تعبیرش رو بگین خواب خیلی عجیبی بود
    پاسخ دادن
  • زهرا
    1402/12/03 12:06
    سلام میشه خوابم تعبیرش بگین ممنونم

    خواب دیدم توی خیابانم بی روسری میگردم بعد ی جایی ازخیابان قسمت پیاده رو جای پای امام زمان بود حالت قدم ک از اونجا رد شده بود ولی ردش مونده بود گود بود جای قدم اول ی خانوم بود یا اقا رو یادم نیس واستاده بود بعد جای قدم دوم من واستادم خیلیم خوش حال بودم

    ی هو دیدم دوتا خانوم چادری ی شال سبز پررنگ از جنس توری سرم کردن کلیپس زدن برام گفتن حجاب خوبه نگاه چ بهش میادد .گفتم من خودم با حجابم و چادری ولی گوش نمیدادن فقط اینو میگفتن قرار بود کربلا برن من گفتم تا حالا کربلا نرفتم من ت دهنم گفتم اگه بگم شاید منو هم ببرن ولی فقط انگار ماموریت اینو داشتن شال سرم کنن برند منم تشکر کنم ازشون با اون شال خونه اومدم برای مادرمم جریان تعریف کردم بیدار شدم از خواب
    پاسخ دادن
  • الهه
    1402/12/02 12:45
    خواب دیدم قبل از طلوع آفتاب با خانواده ام قصد رفتن به باغ و چند روز اونجا موندن رو داشتیم من اومدم ماشین و حیاط رو میشستم ، چشمم به آسمون افتاد و یک چیز گرد شبیه تیله بازی بچه ها دیدم که از آسمون پایین می اومد و نزدیک و نزدیکتر شد تا اندازه یه توپ بزرگ شده بود و تو حیاط اومد من خواستم لمسش کنم که یهو ناپدید شد و رفت سر جاش تو آسمون، و تو اون لحظه من احساس می‌کردم شاید سیاره مشتری باشه و زبانم هم بند اومده بود و نمیتونستم حرف بزنم بعد متوجه شدم اون لحظه ای که داشتم حیاط میشستم یه لحظه خوابم برده و اونو تو حالت رویا دیدم. و در حقیقت تو خوابم یه لحظه خواب دیده بودم.
    پاسخ دادن
  • الهه
    1402/11/27 12:57
    خواب دیدم پدر همسرم که فوت شده با زنش رابطه جنسی برقرار کرد و آب منی خارج شد و مادر همسرم اونو مالی به دست من
    پاسخ دادن
  • asrejadid
    1402/11/27 05:37
    خواب ديدم مادرم كه تازه فوت شدن اومد به خوابم با چادر يكدست مشكى بهم گفت تا كه مردم رفتم يه جايى خيلى قشنگ كه با لباس سفيد به مانند درويش ها حلقه زده بودن و رفتش منم دنبالش رفتم بهش گفتم منم ميخوام باهات بيام بهم گفت تو قراره پولدار بشى و نذاشت باهاش برم ميشه تعبيرش بهم بگين چيه
    پاسخ دادن
  • احمد
    1402/11/21 21:45
    دیدم پدرم زنده است ومن در همان خانه زندگی میکنم وقرار است با پدرم به کانادا برویم وپدرم مگفت زود باش یک ساعت بیشتر وقت نداریم ومن با عجاه مشغول بستن ساک شدم
    پاسخ دادن
  • Elham
    1402/11/21 11:03
    خواب دیدم خانومی میاد بهم میگه یه نذری بگیر برا امام حسن یا امام حسن عسکری اینجاش درست یادم نیست گفت شب برو به ماه نگاه کن یه کاسه آب بگیر بعد یه مشت گردو به همون اندازه هم بادوم نذر کن بدش به کسی
    پاسخ دادن
  • سپیده حاتمی
    1402/11/20 20:43
    خواب دیدم گردن خودمو با تیغ ناخواسته بریدم
    پاسخ دادن
  • نیلا بیگلری
    1402/11/16 11:15
    دیدن پرستوهای معلق بدون حرکت در آسمان شب
    پاسخ دادن
  • رقیه اسداللهی
    1402/11/13 17:28
    سلام خواب دیدم روبروی آینه ایستادم و دارم فین میکنم که از یکی از سوراخ‌های بینی ام لخته خون بیرون اومد که هر چی می‌کشیدیم بیرون تموم نمیشد خیلی بلند بود وقتی همشو کشیدم بیرونم تو دستم مچاله کردم و انداختم توی کاسه دستشویی و سیفون و کشیدم خیلی ذهنم درگیره این خوابه دوست دارم تعبیرش بدونم
    پاسخ دادن
  • نگار
    1402/11/10 01:13
    خوابم از جایی یادمه همسرم یه خونه بزرگ خریده بود خیلی خوشم اومده بود تا در خونه باز کرد اومدم عکس بگیرم نشون بقیه بدم گفت عکس نگیر قهر کردم سمت کوچه رفتم بعد یهو نگرتن بچه م شدم برگشتم دیدم شوهرمتنها تو کوچه داره راه میره گفتم بچه کو گفت تنها خونه اومدیم برگردیم یهو رفت تو یمغازه ک از پشت اون مغازه بریم داخل خونه بعد تنها بودم ی چن جا رفتم اخرش ی بلندی بود من می ترسیم چن نفز پایین بودن صدا کردم فکر کنم دو تا خانم یه اقا خلاصه که ی صندلی پرخدار ک حالت بالا بود هدایت کرد بالا من نشستم روش اومدم پایین بعد اون دو تا خانوم حرف می زدم منم میخاستم خدافظی کنم برم یهو یه خانمه حرفی زد دقیق نمی دونم چی که در جوابش گفتم منم خادم مسجدم انشالله به مراد دلت برسی... بعد اومدم بیام یهو اون شکل اقا دستم گرفت و شصت دستش رو شصت دستم فشار داد یهو تو چشمش ی حالتی ث اتیش و جنگ و دعوا دیدم ولی از لحظه ای ک دستم گرفت یهو شروع کردم سوره ناس خوندن همزمان اون تاویر تو چشمش دیدم که بیدار شدم
    پاسخ دادن
  • زینب
    1402/11/08 17:58
    سلام خواب دیدم از یکی از دوستانم گله کردم او هم توبه کرد
    بعد معلم مون اومد در کلاس اتش روشن کرد همه دانش اموزان و معلم مان نشسته بودند پای اتش
    من و چند نفر دیگر ایستاده بودیم
    من با لذت به اتش نگاه میکردم و خوشحال بودم و گرم میشدم
    دیگر دوستانم همینطور
    نا اگاه چشمم به یکی از دوستانم خورد که با من دشمنی دارد
    او خیلی درس می خواند در خواب من،حتی تحقیق درسی هم می کرد
    منم با خودم داشتم میگفتم کاش بیشتر درس بخواند تا ایمکه تحقیقات درسی کند، تحقیقات درسی وی برای خود شیرینی نزد معلم بود
    اما باز با خودم گفتم عیب ندارد تحقیق و درس خواندنش هر دو خوب است و سودمند
    پاسخ دادن
  • N.S
    1402/11/07 23:23
    سلام

    من ظهر خواب دیدم تو شهری هستم که بزرگ و پر از ساختمانه و اونجا محل زندگیمون بود که بمب اتم زدن اونجا و جلوی چشمم همه ساختمون ها نابود میشد و میرفت زیر اتش و کم کم ب طرف ما میومد
    منم به مادرم گفتم بریم پیش خواهر و برادر کوچکترم و اونارو دراغوش بگیریم تا همه کنار هم بمیریم و دویدم و خواهرمو تو بغل گرفتم و چشمامو بستم و هرلحظه منتظر بودم انفجار به ما برسه ، که یکم مونده به رسیدن موج انفجار به ما بارون گرفت و اتش انفجار از بین رفت و از خواب بیدار شدم
    پاسخ دادن
    • محمد
      1402/11/12 02:25
      وای منم همین خوابو دیدم خواب دیدم بمب زدن به شهر منو داداشمم از تراس داشتیم نگاه میکردیم که کل شهر داست تو اتیش میسوخت
      پاسخ دادن
  • .
    1402/11/05 11:29
    تخت خوابم رو به یه پسر آشنا فروختم و اون برام یک تخت خواب جدید و سفید رنگ خرید ولی وقتی اونم روی اون تخت خواب خوابیدم ناراحت بودم و تخت خواب خودم و می خواستم
    پاسخ دادن
  • مهین
    1402/10/29 23:40
    گم شدن مفاتیح
    پاسخ دادن
  • Pegah
    1402/10/26 16:18
    سلام ، کسی که دوستش دارم توی شهر خودم زندگی نمیکنه ، خواب دیدم اومده به شهر من و میخواد ببینتم ، با اینکه رابطمون خیلی خوب نیست ، میشه لطفا تعبیرش رو بگید ؟
    پاسخ دادن
  • الیاس
    1402/10/24 23:33
    سلام من خواب دیدم در سمت اون زنی ک دوسش دارم میدویدم و هی سرعت او و سرعت من هم بیشتر میشد یهو پاک گیر کرد غل خوردم رفتم ط کانال فاضلاب یه زنه برام آب آورد من داشتم خفه میشدم تا یه خانومه آب آورد هی میگفتم کمک کمک یه مرده اونجا داشت حموم میکرد ک اصن عین خیالشم نبود اون مرده با ی لباس ک دورش سفید بود تنش و پوشوند اون خانومه برام آشنا میومد برام آب آورد ک از خواب بیدار شدم باز دوباره خواب رفتم باز همین خواب و دیدم اما بار دوم موقع دویدن فقد پاهام گیر کرد و نتونستم تکون بخورم ک بیدار شدم
    پاسخ دادن
  • sokot
    1402/10/23 13:25
    مامان بزرگم یک ساله که فوت شده
    دیشب خالم خواب دیده مامانبزرگم بهش یه کارت مشکی میده و میگه اسم دونفرو بنویسه کارشون داره ( داییم و زنداییم که زنده هستن)

    قبلشم دختره همین داییم خواب دیده که مامانبزرگم بهش میگه وسایلاتو جمع کن میخوام بیام ببرمت
    پاسخ دادن
  • نقی
    1402/10/22 09:41
    سلام وقت بخیر
    من خواب دیدم از دست فروشی که لقمه می‌فروخت یعنی داخل نان حلوا شکری گذاشته بود و می فروخت من رفتم خریدم و شروع کردم به خوردن که در حین خوردن مواد داخلش زمین ریخت و هدر رفت تا حدودی لقمه را می‌خوردم انگار مواد داخلش خیلی کم شده بود ، در ضمن من اصلا گرسنه نبودم فقط بخاطر اینکه یه کمکی بشه به اون دست فروش خریدم و یه مطلب دیگه وقتی خواستم پولشو بدم حتی بیشتر از مبلغش دست فروش رفت انگار نمی‌خواست پولشو بگیره .
    تعبیر این خواب رو اگر بیزحمت بگید ممنون میشم
    پاسخ دادن
  • اناهیتا
    1402/10/21 06:21
    خواب دیدم که یک ملا شوهرم را در فاحشه خانه همرای هفت دختر سربریدن بعد سری هفت دختر را بخاطر پند به نمایش ماندن و سر و تنه شوهرم را دفن کدن
    پاسخ دادن
  • متی
    1402/10/17 16:42
    کسی را که میخواستم با او دوست بشوم در خواب دیدم که به سمت من سنگ تیزی زد و گردنم را یکم پاره کرد
    پاسخ دادن
  • نازنین
    1402/10/17 12:41
    سلام من دیشب خواب دیدم که در مغازه ای برهنه هستم و مادرم ، دوتا از خاله هایم و خواهرم و در حالی که همگی چادر به سر دارند ایستاده اند و نگاهم می کنند. مغازه دار هم که یک مرد بود به من زل می زد .
    سعی می کنم که بدنم را با دست های بپوشانم و به پشت قفسه ها می روم . از آنها می خواهم که چادرشان را به من بدهند ولی هیچکدام( در صورتی که خواهرم حتی به سن تکلیف نرسیده ) به من کمک نکردند و فقط به احساس شرم و بدبختی ام نگاه می کردند
    تعبیرش چی می تونه باشه
    پاسخ دادن
  • ناشناس
    1402/10/16 19:28
    تعبیر خواب تلویزیون دیدن با آدمی که در دنیای بیداری مرده
    پاسخ دادن
  • M.s
    1402/10/11 11:11
    سلام خسته نباشید
    خواب دیدم که برادرشوهرم دستش زد به سرم منم سرم درد گرفت سرم بوسید
    پاسخ دادن
  • سبحان
    1402/10/10 10:28
    دیدن زن عمو
    پاسخ دادن
  • نازدانه
    1402/10/09 16:59
    خاب دیدم عشقم ک زن گرفته بهم پیام داده ک ازرواجباراین کاروکرده
    پاسخ دادن
    • حکیمه
      1402/10/17 07:57
      خواب دیدم درب حیاط خونه قدیمی بابام ایستاده بودم که یک مرتبه گرگ سیاه و بزرگی داره به سمت من میاد. فورا به داخل حیاط پریدم و درب رو روی هم گذاشتم اما گرگ پشت درب بود و سعی می‌کرد درب رو باز کنه یا از روی دیوار بیاد اما نمی توانست و من از ترس بیدار شدم
      پاسخ دادن
  • ازاده رحمانی
    1402/10/07 18:37
    من درخواب دیدم ک با دوستم ت سالن مدرسه وایسادیم و معاون مدرسمون با ی مردی ت پله حرف میزنه من میخوام برم دسشویی کفشا نمیدونم برا چی دمپاییه و باید وقتی از در خارج میشم اونارو منظم بزارم من ناخواسته کفشو پرت میکنم میوفته زمین اقا میگه باید درست کنی بعد مدیرمون میاد ب من عطره یا نمیدونم چی بودو داد و سوئسچ ماشین معلم ادبیاتمون رو بهم داد منم در واقعیت عاشق اون معلممونم بعد من میرم درو باز میکنم میزارم بچه ها میان از ماشین گیره و اینا پیدا میکنن من عصبی میشم میگم اقا اومد همه میرن بعد اقا میاد دست منو میگیره میگه برو دفترو تمیز کن لبتاب و اینارو جمع کن مدیرمونم یکم اونور تر از معللممون ایستاده منم میگم چشم میگم درم باز میکنم برید بعد میرم دفتر میبینم بچه ها همه آونجارو تمیز کردن و یکی از همکلاسی هام اونجا قنادی میخوره ب منم یکم داد مدیرمون عصبی بود از خواب پریدم
    پاسخ دادن
  • امیر
    1402/10/05 23:35
    سلام من امسال انتخاب رشته تحصیلی کردم و رفتم دنبال علاقم چند ماه خیلی استرس دارم و از اینده و بازار کار و دارمد این رشته می ترسم و با خودم میگیم نکنه انتخاب اشتباهی کردم و دیشب هم داشتم در مورداین رشته تحقیق می کردم و بعدش خوابم برد تو خواب دیدم که تو حیاط خونمون داخل اب ماهی های رنگارنگی هستند داشتم او نا رو با دستم میگرفتم و معلم و همکلاسی ام داشتن منو نگاه میکردن بعدش خودم رفتم کوچه و دیدم یه رود خیلی گل الود هست و اخلش ماهی مشکی هست سعی میکردم با دست اونارو بگیرم ولی نتونستم و بعدس رفتم از خونه سبد بیارم تا بگیرم و برگشتنی دیدم اب و ماهی ها نیست می تونه یه نشانه باشه که به طرف این رشته نرم
    البته چند ماهه 24 ساعته تو فکرشم که ممکنه درامد نداشته باشه و بههدفم نرسم و ممکنه از این باشه
    پاسخ دادن
  • سحر
    1402/10/04 23:43
    سلام دختر دایی من که خیلی باهم صمیمی هستیم خواب دیده که من لباس عروسی پوشیدم و توی یه تالار خیلی بزرگ هستم که جلوی در روی صندلی نشستم اونم کنارم وایستاده و پشت سر من یه در بزرگ چوبی هست که در باز میشه دوست پسر من با لباس دامادی میاد تو و کنار من وایمیسه بعد ما باهم میریم تو
    پاسخ دادن
  • شیرین
    1402/10/04 10:31
    سلام،من دختر ۲۸ ساله ای هستم که یک سال و نیمه مادرم رواز دست دادم به شدت به مادرم وابسته بودم،افسردگی شدید گرفتم بعد از فوت مادرم،تازه پسرم به دنیا اومدهبود که مادرم از دنیا رفت.توی این مدتی که مادرم از دنیا رفته تقریبا هر روز یا یک روز درمیون خوابشون ر میبینم یا هر اتفاقی که قراره تو خانواده یا فامیل بیوفته من از چن روز قبل توسط خوابی که از مادرم میبینم با خبر میشم،خوابایی که میبینم و به بقیه تعریف میکنم همه رو شکه کرده،بدترین خوابایی که میبینم اینه که مادرم همش میاد به طریقی منو با خودش ببره و همیشه به من میگه که تو عمرت کمه وباید بیای،دیشب خواب دیدم که مادرم در اتاقای خوابیده و بالای سرش یه قبر خالی تازه کنده شده آماده هستش من از اون قبر میترسم و مامانم به من میگه این قبر برای توعه،بهشون گفتم من نمیتونم بچمو بزارم بیام در جوابم گفت پس من چطور تونستم توهم میتونی،به من گفتن هرکاری داری تا شب انجام بده،بدهکاریاتو بده تو باید بیای و رفت... من میترسم بالای ۱۰ بار این مدل خوابارو دیدم واقعا دیگه خسته شدم نمیدونم چیکار کنم...
    پاسخ دادن
    • ادمین نویدک
      1402/10/04 13:20
      زیاد بهشون فکر نکنید
      رها کنید و خیرات پخش کنید
      پاسخ دادن
  • زینب
    1402/09/28 11:23
    سلام ببخشید بنده درگیر کارای دادگاهی هستم باهمسرم برای طلاق
    الان دو سری دارم خواب میبینم من برگشتم خونه همسرم تعبیرش چیه ????
    پاسخ دادن
  • بهزاد
    1402/09/24 01:53
    سلام .
    خواب دیدم دارم از پنجره خانه مان به آسمان نگاه میکنم که یک دفعه یک ستاره قرمز به سمت من پرتو های قرمز تیر مانند پرتاب میکنه و به من برخورد میکنن و من میمیرم و دوباره باز زنده میشم و دوباره میمیرم میشه کسی اینو توضیح بده؟
    پاسخ دادن
  • نرگس
    1402/09/23 16:37
    خواب دیدم پدرم که از دنیا رفته یک انگشتر طلای زیبا ویک پلاک برایمان اورده ومن انگشتر را که بسیار زیبا بود به انگشتم کردم و پلاک طلا درون یک پلاستیک خاص پلمپ بود خیلی زیبا بودن
    پاسخ دادن
  • احمد خسروی
    1402/09/23 15:31
    چند وقت پیش خواب دیدم در یکی از دامنه های کوهستان روستایمان هستم بارون بند اومد خوشه ها خیلی سبز و با طراوت بودن دیدم سبزه ها زیر پام به طرفی خم میشن که رد پای یه مرد خوش سیما منو به اون سمت هدایت کرد دیدم نزدیک اون نقطه مخصوص یه خیمه ای هم هست مرد شروع به کندن اون نقطه خاص کرد و سرانجام پس از مدتی تقلا باز شد یا پلمپ دفینه باز شد مرد به من اشاره کرد بفرما این گنج مال شماست
    پاسخ دادن
  • me
    1402/09/22 00:16
    خواب دیدم یه نوزاد دختر به دنیا اوردم که خیلی خوشگل بود و چشمای سبز خیلی نازی داشت.بعد خونه مامانم اینا بودم و رو تختشون خوابیده بودم بعد بچمو برداشتم رفتم تو حال پیششون نشستم خیلی ام خوشحال بودم چون حس میکردم انقدر این بچه خوشگله که مامان بابامم خیلی خوشحالن بابتش.رو به بابام گفتم بابا نگاه کن چه بچه خوبیه اونقدر گریه نمیکنه خیلی اروم و ساکته.بعد مامانم گفت فلانی مارو دعوت کرده خونش بخاطر دنیا اومدن بچت من اول گفتم حوصلم نمیگره بیام بعد مامانم گفت نههحتما باید بریم چون خیلی خوشحالن از انکه بچت دنیا اومده باید بریم.
    توخوابم انگار یه شوهری داشتم که بنظرم خیلی دوسش داشتم تو خوابم نبود و تو خواب حدس زدم سرکاره.بعد ول که بچه رو دیدم گفتم قطع به یقین به باباش رفته که چشماش سبزه چون من چشام سبز نیست.
    پاسخ دادن
  • Mozhgan
    1402/09/20 11:58
    دیشب خواب دیدم تو مزار عشقمم یه دختره هم باهامه من میخواستم برم سمت عشقم دیدم دختره جلو تر از من رفت بالای سرعشقم یهو دختره ترسید دویید سمت منمن گفتم چی شده گفت از تو قبر صدا اومد بهم گفت برو گمشو نمیخوام اینجا باشی یهو دیدم قبر عشقم باز شد عشقم سرشو دستشو از تو کفنش آورد بیرون روبه من داد میزد میگفت مژگان نزار بیاد اگه دوستم داری نزار بیاد من با اومدنش عذاب میکشم . من فقط تورو میخوام نه این آدم کثیفو هم زمان اون دسته گلی که براش برده بودم و خشک شدشو به سینش فشار میداد????به دختره میگفت برو گمشو. من فقط قربون صدقش میرفتم میگفتم باشه چشم تروخدا فقط آروم باش. نمیذارم دیگه بیاد.تعبیر خواب من چیه؟
    پاسخ دادن
  • هنگامه
    1402/09/17 10:08
    سلام ،دختر عموی من سالهاست که فوت شده،خواب دیدم با هم تو یه بوتیک لباس مجلسی هستیم،و بعد انگار داره غذا میخوره (کسی هم کنارش نشسته مثل نامزد در واقعیت زمان فوت عقد بود،)که میگه آب میخواد و من با اینکه آب نزدیکم بود اما رفتم براش آب ولرم آوردم گفت اینجا که بود گفتم مگه نمیگی انگار سرما خوردم برات آب ولرم اوردم
    پاسخ دادن
  • سمیرا بهار
    1402/09/17 02:23
    خواب دیدم
    یه آقای کچل با چشمای سبز رنگ و با چهره رنگ پریده که تن پوشش پارچه سفید بود تو عالم خواب فکر کردم که ملک الموته. به من رگ دستشو نشون داد ک رگش مثل شیشه شفاف بود و خون داخلش معلوم بود گفت ببین خون رگمو،بیا با من بریم اما نگفت کجا
    منم با گریه گفتم من بیام مادرم نگران میشه من بچه دارم التماسش میکردم ک منو نبره.
    بعد خودم ب خودم گفتم دقیق اسم سوره ها یادم نیس اما یادمه یکی از سوره اخرش (ات) داشت
    فکر کنم سوره حجرات و ناس بود ب خودم گفتم اینا رو بخونم این اقاهه دست از سرم بر میداره میره .بعد از خواب پریدم و نگران از این خواب آشفته
    پاسخ دادن
  • محمد
    1402/09/14 14:45
    خواب دیدم دارم کفن می پوشم مثل لباس آستین داشتم خواهرم گفت نپوش ولی پوشیدم تنگ بود داستم درش می آوردم که از خاب بیدار شدم
    پاسخ دادن
  • فرشته
    1402/09/14 09:17
    سلام. خواب دیدم داخل ماشین هستم جلو نشستم و همسرم رانندگی میکنه پسرم هم پشت ماشین نشسته بود بعد به همسرم میگم آهنگ و زیاد کن تو جاده های اسالم به خلخال شمال کشور بودیم خیلی داشتم لذت می‌بردم بعد یهو دیدم که من عقب نشستم و کنارم هم مادربزرگم که فوت شده نشسته و خوشحالیم جفتمون مادربزرگم خیلی خوشگل و خوشحال بود همه اش بغلش میکردم و صورتمو به صورتش میچسبوندم باهاش عکس سلفی میگرفتم بعد پیاده شد رفت سمت یه خونه که پر آدم بود همه از اومدنش خوشحال شدن تو خواب انگار از خونه سالمندان اومده بود همه خوشحال بودن و میگفتن دیگه نمیزاریم بری اونجا واسش دس میزدن و بغلش میکردن
    پاسخ دادن
  • رها
    1402/09/13 16:33
    خواب دیدم شبه و آسمون پر از ابرهای سیاهه که قرص کامل ماه نورانی پشت ابر می درخشه و رعد و برق میزنه و ابر های سیاه کنار میرن و اسمون صاف میشه و ماه کامل میدرخشه.
    پاسخ دادن
  • میرزایی
    1402/09/10 18:17
    سلام وقت بخیر
    دوست من خواب دیده که من و همین دوستم در راه رفتن به مکه هستیم و از روی پلی که چشمه زم زم زیرش قرار داشت رد شدیم
    میشه لطفا تعبیرش رو بفرمایید
    پاسخ دادن
  • پناه
    1402/09/08 11:17
    سلام من خواب دیدم شب بود ک توی کوچه پس کوچه ها میدویدم و دنبال راه نجات بودم که ناگهان توی یه کوچه دیواردیدم رفتم روی دیوار اما نتونستم بیام پایین معشوقی که ازش جداشدم اونجا بود و چهره کاملا شاداب داشت و لبخند میزد کمکم کرد و نجاتم داد میخواستم تعبیرشو بدونم
    پاسخ دادن
  • فاطمه شریعت
    1402/09/07 23:28
    مادر بزرگ من و مادر شوهرم هر دو فوت کرده اند خواب دیدم آن دو نفر در بیمارستان بستری هستند و ما به ملاقات آنها رفتین مادر شوهرم از تخت پایین آمد و به شوهرم گفت که من حالم خوب است و مادر بزرگ مرا نشان داد و گفت او حالش خوب نیست و می‌خواهند با هواپیما به خارج ببرند برای درمان. لطفا تعبیرش را بفرما
    پاسخ دادن
  • محمدرضا
    1402/09/07 23:16
    من در چند شب بصورت نامنظم یک خواب رو دیدم . من خواب دیدم یه پول خیلی زیاد حدود میلیاردی از یه شخص یا یه جای نامشخص به حسابم واریز شد و من پیامکش رو روی گوشیم دیدم و خیلی متعجب و سردرگم شدم . همون موقع شوهرم کنارم نشسته بود اما سعی کردم چیزی به روش نیارم و اونم متوجه نشد و چیزی نگفت . از یک طرف انتظار داشتم از طرف بانکی یا شخصی تماسی دریافت کنم که بگن خانوم این پول ماست که اشتباها به حساب شما اومده و من اون پول رو پس بدم و از طرفی دیگر بیشتر دوست داشتم از اون پول به استفاده کنم و واسه خودم ملک یا ماشین بخرم .
    پاسخ دادن
  • Hella
    1402/09/07 07:52
    سلام وقتتون بخیر.
    من خواب دیدم در یه مکانی شبیه کلیسا یا سالن آکادمی هستم که قفسه های بلندی از کتاب اطراف اون اتاق وجود داره
    روی سر یکی از قفسه ها دوتا عقاب بودن که توی خواب میدونستم که نر و ماده هستند
    عقاب نر بزرگتر بود و پرهای مشکی و شکم سفید داشت، عقاب ماده سرخ و مشکی بود و اندازه‌ی کوچک تری داشت.
    این دوتا عقاب بالای یکی از قفسه ها تخم گذاشته بودند که البته تخمشون کوچیک بود(تقریبا اندازه تخم کبوتر)
    و آدمهایی هم توی اون مکان بودن که میخواستن این دوتا عقاب رو اذیت کنند و تخمشون رو بشکنند، منم مدام بهشون میگفتم که نه اینها گناه دارند حیوونای بی زبونی هستند
    و این دوتا عقاب احساس میکردن که من ازشون طرفداری میکنم، مدام میومدند سمتم و روی شونه هام و بازوهام می‌نشستند دورم پرواز میکردند (خیلی صحنه‌ی واضحی بود) و منم یکم میترسیدم ازشون و وقتی پنجه میزدند به لباس ها و سرو شونم یکم خودم رو جمع میکردم اما توی دلم میدونستم که کاریم ندارن.

    بعدش دقیقا یادم نمیاد که از خواب پریدم و بعد ازینکه دوباره خوابیدم ادامه‌ی خواب رو دیدم یا نه مستقیما ادامه‌ی همون خواب بود اما دوباره خواب دیدم که توی همون مکان هستم و یکسری از آدمها اونجا روی نیمکت ها نشسته بودند یه حالتی مثل آکادمی یا کلاس درسی بود.
    و من میدیدم عقب اون سالن روی یکی از قفسه ها یه مار خیلی بزرگ سفید داره یه مار نسبتا کوچکتر سیاه رو زنده زنده می‌بلعه و این دوتا مار باهم درگیر بودند و خیلی صحنه‌ی عجیبی بود من همونجا شوکه شده بودم و هیچکس هم متوجه این اتفاق نبود، من خطاب به اونها داد زدم که مواظب پشت سرتون باشید و جمعیت اونجا وقتی برگشتند و اون مارها رو دیدند سالن همهمه شد و همه داشتند فرار می‌کردند، ولی من تو اون موقعیت بینشون وایساده بودم و مارها رو نگاه میکردم درست یادم نمیاد حس میکنم شوک شده بودم یا اون صحنه برام خیلی عجیب بود تا اینکه از خواب پریدم
    ممنون می‌شم راهنمایی کنید و تعبیر خوابم رو بگید سپاسگزارم از سایت خوبتون.
    پاسخ دادن
  • مراد پیرحیاتی
    1402/09/05 21:03
    سلام من عصر خواب دیدم که شلوار سبز پوشیدم لطفا راهنمایی بفرمایید
    پاسخ دادن
  • حسن بابائیان
    1402/09/04 15:27
    سلام وقتتون بخیر من خواب دیدم که یک عقاب برروی دستم نشت و به من نگاه میکرد و وقتی به او خیره شدم دیدم که این عقاب سه تا چشم دارد و چشم سوم او به رنگ طلایی بود
    پاسخ دادن
  • زینب
    1402/09/02 07:46
    سلام وقتتون بخیر
    من دیشب حدود ۴ صبح خواب دیدم که موهای سرم باز هستش و تعدادی یاکریم بین موهای من هستند و سراسیمه خودم رو به اینطرف و آنطرف میزدم که از من جدا شوند ولی محکم به موهای من چسبیده بودند تا اینکه از خواب پریدم
    این خواب چه تعبیری داره؟
    پاسخ دادن
  • نازنین خانم
    1402/08/29 20:26
    سلام من چهل روزی میشه بادوست پسرم کات شدیم که اون سرد شد وکات کرد... دیشب خواب دیدم عروسیشه و من اونجام خیلی ناراحت وغمگین بوذم بغض داشتم اون به دور از چشم زنش منو بغل کرد ودلداری داد
    پاسخ دادن
  • ملیکا
    1402/08/26 14:30
    سلام با تشکر از زحمات شما
    من یه پسری رو دوست داشتم که خیلی وقته ندیدمشون و ایشونم نمیدونن که من دوسشون داشتم
    خواب دیدم که توی یک خونه با هم هستیم خیلی صمیمی با هم حرف میزنیم و توی خواب خیلی احساس خوبی داشتم و متوجه حاال خوب اونم میشدم روی مبل نشسته بود من داشتم باهاش حرف میزدم اون هم لبخند میزد و جوابمو میداد بعد از روی مبل بلند شد اومد پیش من خیلی اروم لپمو بوسید ( توی خواب این حرکتش اصلا برام عجیب نبود در صورتی که در واقعیت اصلا به اون صورت با هم صمیمی نبودیم)منم خیلی حس خوبی گرفتم و بهش لبخند زدم چهرهش تو خوابم خیلی شاد بود و صورتش یکم نورانی بود انگار ????ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید
    پاسخ دادن
  • بهاره ع
    1402/08/20 07:56
    خواب دیدم ی گاو خیلی چاق شروع کرد به خوردن خودش اول اززبان خودش شروع کرد به خوردن تا تمام شد وی گربه که بالای سر من نشسته بود نظاره گر ماجرا بود
    پاسخ دادن
  • شیدا
    1402/08/18 12:21
    سلام. خواب دیدم با همسرم بحث کردم و باهاش قهرم، ازش که جدا شدم خونواده‌ای حصیر انداخته بودن، من حواسم بهشون نبود و نشناختم‌شون، یهو بچه خواهرشوهرم تسنیم که حواسم بهش نبود بهت گفت سلام زندایی جونم‌. من از کنارشون رد شدم و سمت خانواده‌‌ای که اونورتر نشسته بودن رفتم عمه و خاله‌ و خانواده‌ی خودم رو دیدم. بعد از سلام و احوال‌پرسی برگشتم سمت خانواده‌ی همسرم باهاش سلام و احوالپرسی کردم و گفتم ببخشید حواسم به شما نبود. بعدش از خواب پریدم.
    تعبیر خوابم میخواستم بدونم چی هست؟ ممنونم
    پاسخ دادن
  • سیمین رحیمی
    1402/08/15 18:17
    ساعت ۱۵ خواب دیدم پسرنوجوانم از قسمت پهلوش دختری بدنیا آورد
    اول ریزجثه اما خیلی سریع جثه ش بزرگ شد گفت به کسی نگو من او را زاییدم بگو پیداش کردیم و
    پاسخ دادن
  • هلن معراج
    1402/08/12 08:49
    خواب دیدم ی عالمه تخم مرغ ب در خونه عشقم اویزونه
    اینم بگم ک در حال حاضر در واقعیت با عشقم کات کردیم
    پاسخ دادن
  • فرشته مختاری
    1402/08/11 12:10
    سلام من دیشب فبل اذان صبح خواب دیدم به همراه مادرم در مشهد هستم و نشستم پای سفره نذری.بعد از خوردن به مادرم گفتم بیا بریم نکنه اینجا هم مثل شاهچراغ تیراندازی بشه.مادرم نیومد و من تنها زدم بیرون..تا اومدم بیرون توی آسمون یه بشقاب پرنده دیدم هم قشنگ بود هم عجیب بود.یه کم که گذشت احساس کردم بشقاب پرنده داره به من نزدیک میشه.ناگفته نمونه که اون بشقاب پرنده خیلی خیلی قشنگ بود و رقص نور خیلی زیبایی داشت.متوجه شدم دنبال منن..سریع برگشتم داخل حرم امام رضا و پیش مادرم..بشقاب پرنده هم اومد تو حیاط حرم و یه آقایی که شبیه انسان بود ار بشقاب پرنده آوند بیرون و دست منو گرفت که با خودش ببره.تمام جمعیت بیرون حرم داشتن نگاه میکردن..من تنها مشکلم دوری از مادرم بود..خیلی بی‌تابی میکردم..التماس میکردم میگفتم نمیتونم بدون مامانم..مامانمم التماس می‌کرد میگفت نبرینش.. اون آقا گفت تو از اول هم مال اینجا نبودی.بعد هم گفت اگر بدونی چه آینده خوبی اونجا داری..در حین گریه و زاری من اون آقا قول داد بعضی وقتا بیام به مادرم سر بزنم.و منو گذاشت داخل بشقاب پرنده..از خواب پریدم...خیلی عجیب و البته واضح بود خوابم.لطفا تعبیرش رو بهم بگین ممنون
    پاسخ دادن
  • ماهلین
    1402/08/05 22:05
    سلام من مادرم خواب دیده یکی از اقواممون نشسته پشت فرمون ماشین برادرم و خاسته ماشینو ببره و مادرم گفته نبره راضی نبوده ببره در این حین مادرم از خواب بیدار شده ( اون شخص پدر دوست پسر من هست).- تعبیرش چیه؟؟
    پاسخ دادن
  • سما
    1402/08/03 20:24
    سلام
    من یه چند ماهی میشه از کیس احساسیم جدا شدم و باعث جداییمون مخالفت خانوادم بود.شب خواب دیدم من از اون شخص بدون ازدواج حامله هستم و مادرم با اشک و گریه دنبال یه نفر برای سقط بود و بعد یافتن یک شخص ایشون جنین رو سقط کردن و دیدم ک یه بچه از رحم من خارج شد و افتاد میشه در تعبیرش به من کمک کنید
    پاسخ دادن
  • نگین
    1402/08/02 11:54
    سلام. من خواب دیدم برای عمل چشم رفتم دکتر ولی وقتی موقع عمل رسید پشیمون شدم و خواستم از مطب فرار کنم.
    پاسخ دادن
  • هلیا
    1402/07/25 01:43
    سلام وقتتون بخیر من تو خواب دیدم شخصی ک دوسش دارم پشت ماشینش ک تویتا هست دراز کشیده و ماشینش جلو مغازه پدرم پارک شد و اون پشت ماشینش دراز کشیدع بود سریع رفتم پیشش ازش پرسیدم چیشدع گفت چیزی نیست از بابام خواستم بپرسه ب پدرم گفته بود سرطان دارم من اون لحظه گریم گرفت گفت ۳ ماه دیگ میام پیشت
    پاسخ دادن
    • طراوت گل ارا
      1402/07/26 22:43
      دیشب خواب دیدم تو مدرسه معلمم داره بهمون روش پخت ماکارونی رو یاد میده ولی معلمو نمیشناختم وقتی ماکارونی اماده شد زنگ خورد و مجبور بودیم بریم خونه هرچقدر التماس میکردیم ماکارونی رو بده بخوریم‌نمیداد تعبیر چیه؟ تروخدا بگید
      پاسخ دادن
  • محمد مهدوی
    1402/07/19 14:18
    سلام خواب دیدم دارم قران میخوانم و عده از افراد خانواده ام به سمتم حمله کردند و قران خواندمدنم نیمه ماند و فرار کردم انها شبیه سگ هایی پا کوتاه شدند و روی درختی رفتم قدشان به نمیرسید
    پاسخ دادن
  • مهدي عباسي
    1402/07/19 05:56
    من عرب هستم خواب ديدم كه عمامه بزرك در چهار طبقه همانند عمامة اهل سنت مشكي و دشداشه سفيد و عباء قهوهاي بتن دارم وسر خيابان بسمت منزل در حركت بودم
    پاسخ دادن
  • مجید ش
    1402/07/18 15:29
    سلام،خواب دیدم بالای سر جنازه که روش چادر مشکی گذاشتن تنها بودم و در خواب هم ترسیدم و دقیقا همانجایی که من همش اونجا هستم حیاط خونمون و وسایلی هم کنارش بود که احساس میکنم مال خودم بود دقیق نمیدونم چی بودن،لطفا پاسخ بدین ،تسکر
    پاسخ دادن
    • سارا محمدی
      1402/08/05 08:54
      سلام
      من خواب دیدم من وشوهرم بهمراه پدر مادرش خونه ی اونا هستیم
      مامانش دوتا کیف بزرگ باز میکنه که پراز برنج هست وسطش لاشه ومرده ی خفاش سفید هست
      پدرش با یه کارد بزرگ دونصف میکنه جسد خفاش رو.
      چه تعبیری داره
      پاسخ دادن
  • Zzz
    1402/07/16 13:39
    سلام وقت بخیر دیشب خواب دیدم رنگ چشام سبز شده خیلی واضح رنگشونو تو آینه میدیدم
    پاسخ دادن
  • Yo
    1402/07/14 08:23
    سلام خواب دیدم عاشق یکی شدم بعد دیدم که اون یکچیزی شبیه رل یا دوست پسرداره بعد داشتیم حرف میزدیم من ازش پرسیدم پسره رو دوست داری اون گفت نه بعد من بغلش کردم.
    پاسخ دادن
  • صالح رحمانی
    1402/07/11 16:21
    خواب دیدم پدر مرحومم یه جای نامعلوم ازم پول درخواست کرد و منم بهش دادم
    پاسخ دادن
  • م.م
    1402/07/10 12:40
    سلام دیشب خواب دیدم مادرم که هفت ماهه فوت شدن اول انگشت اشاره دستشونو نشونم دادم که یه زخم کوچک بود اما خون نمیومد و فقط زخم بود،یکم ازم دور شدن و باز برگشتن و بعد روشونو برگردوندن سمت من ،دیدم از دهانشون خون میریزه اما نمیدیدم که روی زمین بریزه فقط روی دهانشون بود و همینطور خون از دهانش میریخت بیرون ،من خیلی ناراحت شدم توی خوابم و همینطور روز قبل از این خواب خواهر کوچکم که سه ماهه ازدواج کرده با شوهرش دعوا کرده بود تا حد دادگاه رفتن و قصد طلاق،و مادرم از اول رضایت نداشتن میخواستم این خوابو برام تعبیر کنید.ممنونم
    پاسخ دادن
  • Ehsan Alkozay
    1402/07/09 10:23
    خواب دیشب: خواب دیدم خانمی گربه خود را به من داد،تا باهم از کنار رودخانه رد شویم،ب در راه گربه دست و انگشتان مرا لیس میزد و احساس خوشایندی داشت بعد از رسیدن به مقصد او از قایق پیاده شد و ناگهان گربه به درون آب افتاد و من به دنبال آن در آب پریدم و گربه را نجات دادم، بعد از رسیدن به خشکی خانه ای بزرگ دیدم و گمان میرود که خانه خودمان بود،وارد آن شدم کسی نبود،ولی داخل خانه دری بود،وقتی آن در را باز کردم خانواده خود را دیدم ،به طبقه بالا رفتم ،مادرم به کلید اشاره کرد که به زحمت افتاده است تا آن را پیدا کنید من آن را گم کردم،بعد به پنجره اشاره کرد و گفت که از آن جا صدا میآید و من هم گفتم که بوی چیزی را میشنوم، بعد از آن خودم را در یک اتوبوس دیدم،دو تا از هم‌تیمی های خود را دیدم که صندلی جلو نشسته اند و برخلاف اینکه از کشور سوئیس هستند نمی‌توانند آلمانی صحبت کنند، تعداد زیادی در اتوبوس بودند،به ما گفتند که کم کم پیاده شید،و با هر نفر که دیدید انگلیسی حرف بزنید و سپس به او بگوئید که از ایران هستید،همه قبول کردند،ایستگاه اول تقریبا چهار پنج نفر پیاده شدند و وقتی من میخواستم پیاده شوم به من گفتند که نه الان وقتش نیست،ایستگاه های بعدی هم تعدادی پیاده شدند، در راه من و یکی از هم‌تیمی هایم باهم حرف زدیم ،به او گفتم چقدر وقت در سوئیس هستی ،گفت که هشت سال،بعد از آن به آن یکی از هم‌تیمی هایم گفتم،جوابی نداد و به سمت راننده اتوبوس رفت، من سرگرم صحبت با آنها بودم که یکی از کسایی که در اتوبوس بود که فردی سیه چرده بود به من گفت که به دو نفر از اهالی اتوبوس درس ریاضی بدهم،من قبول نکردم و با کمال تعجب آن فرد نام بازیکن فوتبال لوکا مدریچ را صدا زد و گفت که تو به این دو درس بده و او هم قبول کرد،بعد از آن به صندلی خود برگشتم و تقریبا احساس ناامیدی عجیبی داشتم،وقتی که نشسته بودم،کنارم دختری زیبا را دیدم که اصلا حضورش را حس نکردم،او با خنده مرا میبوسید و من هم با کمال تعجب این کار را می‌کردم که از خواب بیدار شدم.............
    پاسخ دادن
  • فاطمه عباسی
    1402/06/28 10:46
    خواب دیدم که در حیاط منزل پدری هستیم و مادرم تازه فوت شده و زن برادرم سادات هستن وار برادر من جدا شدن کنا رمن نشستن زن برادر با مادرم صحبت میکردند ولی معذب بودن ولی مادرم با آرامش باهاشون صحبت میکرد
    پاسخ دادن
  • هوم
    1402/06/27 14:29
    سلام
    من دوران کودکی و نوجوانی اکثرا توی خواب هام مار دور و بر خودم میدیدم گاهی یکی و گاهی خیلی زیاد و گاهی میتونستن حرف بزنن لحنشون اروم‌و جدی بود ولی حرف های قشنگی نمیزدن و بهشون علاقه داشتم و میخواستم باهاشون دوست بشم ولی میدونستم که در خطرم ولی راه فراری نداشتم پس‌تصمیم گرفتم باهاشون دوست بشم ولی شکست میخوردم و خواب هام هم با گزیده شدن توسطشون تموم میشه و قشنگ میتونستم دردشو احساس کنم
    پاسخ دادن
  • سعید
    1402/06/23 13:50
    سلام درود بر شما من خواب دیدم که شخصی در حالی که دو تا مار ریز جثه به مانند حیوون خانگی و اهلی داخل ظرفی مثل شیشه درب دار جداگانه به دست داره که برای خودش اصلا خطری نداشت و تا زمانی که پیش هم بودیم برای من هم خطری نداشت ولی وقتی من با ظرف مارها تنها شدم یکی از ظرفها رو باز کردم و یکی از مارها بیرون اومد و انگار که من تازه متوجه شدم که این مار برخلاف قبل خطر داره هر چقدر فرار میکردم فایده ای نداشت و مار داعم نزدیک من بود و سه تا نیش به من زد و در حالی که منتظر بودم حالم بد بشه به جز یه حس گزیدگی ساده و سطحی چیزی احساس نکردم خودم هم تعجب میکردم و بیشتر خودم به خودم تلقین میکردم که الان حتما باید حالم بد میشه ولی چیزی نشد در مورد اون شخص یادم نیست که دقیق کی بود ولی به نظرم میاد که یکی از بستگانم بوده و هر چقدر هم سعی می‌کردم و حتی یه جاهایی هم با اون شخص با هم که مار و بگیرمش به شیشه برش گردونیم پیدا نمیشد ممنون میشم تعبیر این خواب و برام بگین
    پاسخ دادن
  • خانم دوپیکر
    1402/06/22 11:52
    سلام خواب دیدم مادرشوهرم دوبار روسری سیاه انداخت رو سرم تعبیرش چی میشه؟
    پاسخ دادن
  • S
    1402/06/18 10:52
    سلام خوبین ینفر واسم خواب دیده هیکل خوبی داشتم بعد با اونی که دوستش دارم میخواستم عروسی کنم بعد داخل خونه کسی که برام خواب دیده بودیم مامانم هم خیلی خوشحال بوده کسی هم که دوسش دارم خیلی خوشگل شده خوش هیکل ریش خوشگل
    پاسخ دادن
  • فائزه قدرتی
    1402/06/14 16:25
    سلام
    اگه میشه تعبیرشو بهم بگین
    خواب دیدم ک داخل کیفم یه چاقوی بزرگ ویه کوچیک ب همراه یه شیشه قهوه ای بود
    بردم خونه ب مادرم بگم اینا برای من نیس ک مادرم از تو کیفم ی کاغذ پیدا کرد ک به این شکل بود
    ۱.
    ۲ن. ۶ن
    ۳د. ۷ن
    ۴س. ۸ن
    ۵ن
    بالای کاغذم یه دایره بود ک کلی خط بهم وصل شده بود
    مادرم از پرسید این حروف چیه نوشتی خواستم بپیچونم گفتم اول حروف کسایی ک دوست دارم مثل ننه،گفت این همه ن چیه
    دایره بالا چیه کشیدی
    پاسخ دادن
  • محمد
    1402/06/10 09:52
    سلام من شب تاصبح سرکار بودم صبح که اومدم خابیدم هنگام ظهر وعصر بود خاب دیدم یه دندان خراب داشتم خودم کندمش ونه خونریزی داشت و نه درد خوشحال هم بودم از کندنش تعبیرش چی میشه باتشکر
    پاسخ دادن
  • س،ن
    1402/06/04 10:49
    سلام خواب دیدم برادشوهرم که 2ساله باهم قطع رابطه هستیم،اومد خونمون،رفت تو لونه مرغ با شوهرم ویژه مرد غریبه که یادم نمیاد کی بود،ولی وقتی برادرشوهرخواست بره بچه بغلشه و بدون خداحافظی باعجله داره میره،پیش خودم میگم،اون که بچه کوچک نداره،خواهرشوهرم به تازگی زایمان کرده،میگم حتماً خواهرزادشو داره میبره
    پاسخ دادن
  • پرستو رضایی
    1402/05/27 02:25
    من خواب دیدم عزراییل با لباس سیاه توخونه مادربزرگم بود و من خوابیده بودم پسرعموم بالا سرم بود عزرایل داشت به پسرعموم نگاه میکرد من با دست اشاره میکردم که نمیام خیلی ترسیده بودم اصلا چهرش مشخص نبود ناراحته یا خوشحال
    پسرعموم بهش گفت نمیاد اونم گفت من میرم پس بعدا میام میخوام تعبیرشو بدونم چیه
    پاسخ دادن
  • امیر
    1402/05/23 08:54
    شکستن ساعد دست پدر
    پاسخ دادن
  • احسان
    1402/05/22 04:32
    درود به شما بزرگوار حالتون چطوره
    یک خواب عجیبی دیدم و خواهشا خیلی خرسند میشم برام موجب تعبیر بگذارید
    به صورت یک داستان مینویسم
    دقیقا در یک روز با هوای عجیب! همچنان شبی روشن
    و محیطی با برگرفتگی درخت های با پوشیدیگی از برف های سیاه و آبی
    و همه هم هیجان زده اند هم ترسیده اند
    دلهرگی ،هیجان
    خواهر زن داداشم توی موبایل از خواهرش سوال میپرسه از نظر من برف ابی بهتره یا برف سیاه بلاخره فکر میکنم از پشت پنجره میبینم کدومش بهتره با خود میگم سیاه باشه اما نخیر آبی رو انتخاب میکنم
    و بلاخره به دیدن آسمان میرم دلهرگی زیاد تر میشه
    و ماه رو میبینم زیاد بزرگ دیده میشه حتی خال های همیشگیش ایقدر نزدیک بود که من به شکل استخوان های دایناسور دیدم که از نسل های قبلیست
    و اما نترسیدم و گفتم مثل همیشه است
    بعدش دوباره حرکت کدم
    و همچنین کوشش میکنم قسمت بالایی مهتاب رو ببینم اما دیده نمیشه گفتم اشکالی نداره من که همیشه ماه رو میبینم عادیست
    پاسخ دادن
  • علیرضا
    1402/05/19 10:29
    سلام خواب دیدم رو به اسمون فریاد میزنم و میگم خدایا عاشقتم
    پاسخ دادن
  • نسیم بهاری
    1402/04/30 19:27
    امروز بعد از نماز عصر خواب دیدم خونه دوم دوستم برای امام حسن مجتبی (ع) عزاداری هست و من دلم میخاد برم و اونجا از مردم پذیرایی کنم اما از فامیل های دوستم خجالت میکشیدم و دوستم تو خونه اولش چند تا بچه جمع کرده بود امروز متوسل شده بودم به دختر امام حسن بی بی شریفه ممنون میشم خوابم رو زود تعبیر کنین
    پاسخ دادن
  • میم پ
    1402/04/29 00:00
    خواب دیدم زن یائسه ای نوزاد دختر بدنیا آورده که 9 دندان دارد
    پاسخ دادن
  • فریبا مویدی
    1402/04/02 20:56
    با عرض سلام
    من شب دوم ماه ذی الحجه حدود ساعت 5 تا 7 صبح خواب دیدم به یک زیارت گاه که نمی دانم کجا بود رفتم ان جا دعا کردم اگر وصلتم با کسی که به خواستگاریم امده و الان در بیداری ارتباطمون به هم خورده به هم برسیم یک جعبه شیرینی میارم انجا پخش می کنم. می خواستم ببینم تعبیرش چیه؟
    با تشکر
    پاسخ دادن
  • شهاب
    1402/03/28 19:01
    خواب دیدم خوابیدم یکی اومده بیدارم کنه که نمیشناسمش کیه یکی از چشمامو نیمه باز میکنم تا خوابم نپره میگم چیه میگه نمیخوای خوش باشی من که خسته هستم بهش میگم بیا این قرص هارو بخور بزار ماهم بخوابیم اون قرصها رو میگیره میخوره بعدش میبینم بغل من بالش میزاره و اونم میخوابه و من مجد میخوابم همین که خوابیدم مجدد میبینم اون شخص بهم میگه چرا منو کشتی من بچه داشتم یهویی بیدار میشم میبینم اون فردی که بهش قرص داده بودم همونجوری که کنارم خوابیده بود دارز کشیده و نفس میکشه خیالم راحت شد و مجدد به خواب رفتم این دفعه دیدم زنی به سمتم میاد و میگه خوب کردی اونو کشتی به هیچکی نمیگم من زنش هستم بیا باهم بریم یه جایی بی اختیار باهاش میرم بعد میبینم اتاق خواب هستش یهو برمیگرده سمت من میبینم که باهم روی تخت خوابش هستیم و همبستر میشیم باهم بعد از کلی وقت گذروندن زنه بهم میگه هر وقت خواستی میام پیشت بعد یهو بر میگردم سر جای اولی از خواب بیدار میشم میبینم اون مرده همونجوری خوابیده پیشم با دست تکونش میدم میبینم پا میشه بهم لبخندی میزنه میگه خوش گذشت بعد میره. منم آشفته پا میشم برم سمت یخچال میبینم تو یه اتاقی که دیواراش آبی هستش و دری نداره مبحوسم داد میطنم منو نجات بدین یهو میبینم یه دری باز شد و یک انار بهم دادن صدایی میاد باید اینو دونه دونه بخوری تا از این اتاق بتونی خارج بشی شروع میکنم به خوردن انار خیلی طول میکشه چند تا دونه مونده بود که یهو نور سفیدی تو اتاق میپیچه میرم به سمت نور یهو از خواب بیدار میشم… نکته جالبش اینه اولا خودم مجردم ثانیا دو روز بعدش اون زنی که تو خواب باهاش همبستر شده بودم رو تو یه فروشگاهی دیدم اتفاقی نگاهامون رو هم قفل شد و من مو به بدنم سیخ شد خواهش میکنم تعبیرشو بگین قسمتی از خوابم (همبستر شدنم خواب تو خواب بود) و قسمتی هم که انار میخوردم تو خواب مستقیمم چه تعبیری میتونه داشته باشه
    پاسخ دادن
  • فروغ شهابی
    1402/03/21 23:12
    سلام و عرض ادب و احترام.
    مامان بزرگ من چندین ساله که فوت شدن. خوابی دیدم که مربوط به ایشونه. به شدت نیاز دارم که این خواب تعبیر بشه . ممنون میشم کمکم کنید.
    خواب دیدم سینی غذای بزرگی میارن که توش دوتا دیگ بزرگ بود و مامانم با اکراه شروع به کشیدن برنج سفید از یکی از دیگها میکنه . میدونستیم اون غذاها مال ما نیست، و وقتی مامان بزرگم اصرار میکنه که حتما کنار هر بشقاب برنج نون بذار و خورش و سالاد و سبزی و غیره هم بذار و بعد پخش کنه مامان با عصبانیت مامان بزرگمو یه طرف دیگه پرت کرد.(در حالی که در واقعیت هیچوقت مامانم به مامان بزرگم بی احترامی نکرده بود)
    من از مامان بزرگم دلجویی کردم و ایشون بهم گفت : خودت غذا بکش . ببین به کی غذا میدی. چند سالشه، وضع مالیش چطوره ، چندتا بچه داره. حواستو جمع کن. وقتی من با روی باز قبول کردم مامان بزرگم خیلی خوشحال شد و انگار جوون تر شد. مامان بزرگم توی خواب سرتا پا لباس مشکی پوشیده بود ولی من یه چادر سفید تمیز و نو سرش کردم و ازش خواستم نگران نباشه.
    ممنون میشم خواب منو تعبیر کنین. نمیدونم دقیقا باید چه کاری انجام بدم.
    پاسخ دادن
  • فروغ شهابی
    1402/03/21 12:25
    سلام و عرض ادب و احترام.
    خواب دیدم که مامان بزرگم که چندین ساله فوت شدن از من خواست که از دیگ های بزرگی که معلق به ما هم نبود برای دیگران غذا بکشم و اصرار داشت که نون و تمام مخلفات همراه غذا باشه. و صراحتا گفت: خودت غذا بکش . ببین به کی غذا میدی. چند سالشه، وضع مالیش چطوره ، چندتا بچه داره. حواستو جمع کن.
    میخواستم ببینم باید چکار کنم. . ضمنا تمام لباس های مامان بزرگم توی خواب مشکی بود و من یک چادر سفید و نو و تمیز سرش کردم که خیلی خوشحال شد. ممنون میشم راهنماییم کنید.
    پاسخ دادن
  • سحر
    1402/03/16 11:58
    سلام
    مادر من در خواب دیده که من در ابتدا امتحان ریاضی ۱۹و نیم شدم و بعد ۱۲و هفتاد و پنج شدم
    پاسخ دادن
  • رسا
    1402/03/12 11:01
    سلام من تو خواب دیدم مادر آقایی که دوستشون دارم بهم یه لیوان شربت که رنگش زرد خوشرنگ بود، تو ذهنم میگفتم زعفرانه، بهم داد، توشم تخم شربتی ریخت، هم زد و با محبت بهم داد گفت بخور تو دوس داری احساس شیرینی و خوشمزگی شربت رو میکردم میخواستم بدونم تعبیرش چیه
    پاسخ دادن
  • mah
    1402/02/22 08:49
    سلام وقت بخیر. من ازدواج کردم و بچه دارم. خواب دیدم که سوار کالسکه ای هستم و شنل دارم و انگار عروس هستم و اسب سفیدی کالسکه رو میرونه و من با سرعت از همه جا رد میشم گاهی وقت ها اسب پشت سرم بود و گاهی وقت ها جلوم. اسب رو خیلی وقتا نمیدیدم. همه اقوام رو میدیدم ولی تا میخواستن بگن فلانی از کنارشون می‌گذشتم. از همه جنگل ها و همه جا عبور کردم و همه میگفتم چجوری داری عبور میکنی. بعد به یه کوهی رسیدم که آب و گل ازش میومد بیرون. و اقوامیم که از دنیا رفته بودن میان پیشم.
    پاسخ دادن
  • حسین صفری
    1402/02/18 19:19
    سلام من در خوابی دیدم با عشقم جلوی یک دکه وایساده بودیم من رفتم تا یکم اونور تر برگشتم وقتی برگشتم یه پسر جوان که در دکه بود عشقم را صدا زد و لبهایش را بوسید من هم اول به عشقم چندین سیلی اول به عشقم زدم و بعد ان پسر را از دکه آوردم بیرون و به او هم چندین سیلی زدم و داشتم اشک میریختم و بعد از خواب پریدم میشه تعبیرشو به من بگید؟؟
    پاسخ دادن
  • سارا امرالهی
    1402/02/16 09:58
    باسلام هنوز از فوت برادرم دو ماه نگذشته اوایل در خواب میدیدم که از قبر بلند می شود و بیرون می آید و جدیدآ" هم خیلی مواقع در خواب ایشان را در کربلا و زیارت میبینم تعبیرش رو می تونید لطف کنید بفرمایید. خیلی ممنون
    پاسخ دادن
  • مبینا
    1402/02/13 16:52
    سلام. وقتتون بخیر . من خواب میدیم که فکر میکنم برای پدربزرگم ( مطمئن نیستم) گل‌های زیادی آورده بودن بعد انگار یه سری ازین گلها توی آب انداخته شده بود یه آب سبز. من شنا میکردم و اونها رو نجات میدادم. بعد همه ی گل ها رو جدا میکردم ، سر و سامون میدادم و بعضی هارو توی آب میذاشتم. رنگ گل ها مختلف بود اما بیشتر سفید و زرد تو یادمه. بعد یه بار که داشتم توی آب شنا میکردم نزدیک بود برم سمت مرداب اما با زور خودمو نجات دادم. همچنین دیدم کنار خانوادم نشستیم و داریم آجیل می خوریم، من یک بادوم زمینی خیلی شیرین خوردم. قشنگ تو خواب احساس کردم شیرینه. همچنین دیدم مادربزرگم در تنور نان تازه میپزه. جزئیات دیگه ای هم بود اما همینقدر رو گفتم. ممنون.
    پاسخ دادن
  • دخترک
    1402/02/07 18:25
    بسیار عالی فقط من مادرم را در خواب دیدم که منتظر زایمان است و دارد می خندد تعبیرش چیست ممنون می شم پاسخ بدهید
    پاسخ دادن
  • امراله سلیمانی
    1402/02/04 21:16
    سلام خواب دیدم که با چند خانم می‌خواهیم از یه طلا فروشی سرقت کنیم ما از چندین طلا فروشی سرقت انجام داده بودیم و پلیس دنبال ما بود تا اینکه یکی از خانم های که در گروه ما بود و دستگیر شده بود آزاد شد و پیش ما اومد و یه خانم دیگه هم باهاش بود که پلیس بود که نه اون خانم نه مابقی اعضا گروه نمیدونستن قرار شد من و خانمم که از جریان سرقت خبر نداشت به طلا فروشی بریم و در یک موقعیت خوب از اونجا سرقت کنیم که این کار انجام دادیم خانمم بهم گفت چیکار میکنی ما طلا ها رو بردیم و به یه ساختمان نیمه کاره رفتیم اونجا برا خودم مجهز کرده بودیم برای مواقع سرقت طوری که هیچ کس شک نمی‌کرد خانمم که باهام اومده بود اون خانم پلیس به میانمان به پلیس خبر داد و چند خانم پلیس وارد ساختمان شدن خانمم که داخل یه اتاق مجهز به تخت خواب و سایر لوازم دیگر بود من سمت اون اتاق رفتم در رو باز کردم خانمم دراز کشیده بود من که قبل از اینکه بیام سراغش بهش گفته بودم که امشب میام که باهم رابطه داشته باشیم در حالی که ماموران خانم اومده بودن و همه دستگیر شده بودن منم پیرامون و زیر پیراهنمو درآورده بودم ولی خانمم بهم محل نمیزاشت من گفتم اگه باهم رابطه نداشته باشیم مجبورم بکشمت میخواستم اسلحه رو بردارم خانمم در حالی که روی تخت دراز کشیده بود اون خانم پلیس اومد گفت بی حرکت من که پشت اون خانم و روبروی خانمم بودم به خانمم گفت همونطور دراز بکش اون خانم گفت دستامو ببرم بالا خانمم خیلی خوشگلی و از سر رضایت لبخند زنان نگاهم کرد اوندخانم دوباره گفت دستات ببر بالا وگرنه بهت شلیک میکنم من یه لحظه گفتم تفنگ برمیدارم و بهش شلیک میکنم خواستم همین کارو کنم تفنگ برداشتم ولی اون خانم پلیس از پشت یه خشاب بیست تایی رو در کمرم خالی کرد که تیرها از شکمم دراومد من که هنوز ایستاده بودم خانمم که دستاشو رو سرش گذاشته بود دستاشو برداشت من یه نگاهی به شکمم کردم و یه نگاهی به خانمم کردن و حرکت کردم به سمت پنجره که تخت خانم بود خانمم هم یه نگاهی به من و شکم سوراخ سوراخ میکرد دوتا از خانمهای پلیس هم اومدن و هر سه خانم پلیس تفنگهاشون به سمتم بود با اشاره اون خانم پلیس که منو زده بود خانمم بلند شد و رفت کنارشون ایستاد اون خانم که منو زده بود گفت تسلیم شو شاید زنده بمونی من که تفنگ هنوز در دستم بود اون خواستم بلند کنم که اون دو خانم پلیس که تازه اومده بودن با کلت به صورت تک تیر بهم شلیک میکردن ولی من مقاومت میکردم که اون خانم پلیس اولی در حالی که یه خشاب دیگه در اسلحه اش میگذاشت به خانمم گفت شوهرش ت چه سک جون مثل اشپلا سوراخ سوراخ شده ولی نمیمره این دور بیست گلوله در سینه ام خالی کرد که تیرها از کمرم دراومد و یکی از اون خانم ها یه تیر وسط پیشونیم زد من یمقدار جلو اومدم و روی زمین افتادم و کشته شدم خانم و او سه خانم پلیس بالا سرم اومدن خانمم به اون خانم پلیس که در گروهمون اومده بود گفت من بیگناهم اونم به خانمم گفت اطلاع دارم شما از طریق شوهرت بدون اطلاع وارد شدی بعد اون خانم پلیس و اون دوتای دیگه از خانمم به خاطر اینکه منو زدن معذرت خواهی کردن خانمم گفت اگه همون اول اسلحه شو برنمی‌داشت الان زنده بود و به شوخی گفت شما خانم ها شوهرمو سوراخ سوراخ نمکردید اون خانمها گفتند ما که معذرت خواهی کردیم خانمم با خنده گفت فدا سرتون بعد گفت که مابقی چی شدن یکی از خانمهای پلیس گفت همه دستگیر شدن فقط شوهرتون که چیزی نگفت خانمم گفت وای خانمها فقط شوهر من سوراخ سوراخ شد خانمهای پلیس که فکر کردند خانمم منظور داره بهش نگاه کردن خانمم نگاه کرد و گفت شما منظور گرفتید خندید و گفت این شوهرم منو داشت به دردسر مینداخت که نجاتم دادید بعد اونا که میخندیدن گفتن بعد شوهرتو سوراخ سوراخ کردیم بعد درحالی که میخندیدن یه نگاهی به بدن سوراخ سوراخم کردن و رفتند
    پاسخ دادن
  • Mobina
    1402/01/29 14:04
    سلام
    تعبیر دیدن خوابی که پسری که قبلا با بیننده خواب رابطه داشته به او پیام میدهد و میگوید ۳تا یاسین بخون چیست؟
    لطفا زود جواب بدین
    پاسخ دادن
  • محمدروحانی
    1402/01/25 10:53
    l
    سلام پدرم خواب دیده که داشته عکس پیامبر و امامان علیهم السلام رو روی دیوارهای خونه میچسبونده
    تعبیر خواب پدرم چیه؟
    پاسخ دادن
  • مصطفی صیدی
    1402/01/25 00:48
    سلام پدرم خواب دیده که
    رفته بوده حرم امام رضا و چند نفر میخواستن اذیتش کنن از حرم امده بیرون بعد بیرون حرم یکی از اشنا هامون که سید هست رو دیده و یک چیز شبیه عصا ازش گرفته که عصاشبیه به نیزه بوده که سه شاخه و تیز بوده بعد چند تا رفیقش رو دیده( رفقایی بودن که پدرم وقتی تو کاظمین برای حرم کار میکرده با هم بودن پدرم تازه از کاظمین
    اومده) بعد اونا بهش گفتن که بیا بگو که کیا تو رو اذیت میکنن در همون حال که رفقا رو میدیده دست میکشیده سر پسر ( پسره خندان بوده) همون سید که گفتم فامیلمون هست که رفیق هاش رو گم میکنه بعد پدرم با همون عصا میره سمت اونایی که اذیتش میکردن اونا عصا رو از دستش میگیرن پدرم اونا رو ترک میکنه یه سری نفر دیگه میبینه که لباسای مخصوص پوشیدن فکر میکنه که اینا هم مثل اونا هستن که اذیتش میکردن بعد پدرم میره سمت کسایی که جز خوانی میکردن اونجا یکی از همشهری هامون که تعزیه خوان بوده و مرده بوده رو میبینه که خیلی خندان بوده (پدرم میدونسته که اون مرده) پدرم باهاش سلام علیک میکنه پدرم ازش میپرسه که خداوند از من راضیه یا نه تو که رفتار من رک دیدی و میشناسی اینو که میپرسه یک دفعه ناپدید میشه و پدرم بیدار میشه.
    پاسخ دادن
  • امیر بختیاری
    1402/01/24 01:49
    با سلام و خسته نباشید.من بعد از خواندن و قرآن و خوابیدن ساعت ۱۲ شب خواب دیدم که جایی رفتم که پر از طلا هست و کسایی که نمیدیدم میگن اینا متعلق به تو هستن و اول این مکان بزرگ و پر از طلا زنی که قصد ازدواج باهاش دارم به حالت مجستمه هست بعد که من رد میشم تبدیل به انسان میشه بعد طوری که میخواد من نشناسمش به حالت محجبه نیم رخ نگاه من میکند و چادری که رنگ سبز و قرمز و زرد دارد سر میکند و میرود بعد که میرم دنبالش کسایی که نمیبینمشون بهم میگن این عقرب دارد و وقتی میرم سمتش عقرب زرد کوچکی به سمت من میاد
    پاسخ دادن
  • مریم توحیدی
    1402/01/22 00:47
    مادر شوهرم خواب دیده که همسرش که فوت کرده سر کمد داشته لباس عوض میکرده و می گفته دارم میرم خونه خواهرم زعفران و جعفری بیارم
    پاسخ دادن
  • محمد
    1402/01/13 20:37
    سلام من خواب دیدم دختر مورد علاقه ام نوزاد شده ودر آغوش منه ومن اورا میبوسم چه؟ تعبیری دارد

    پاسخ دادن
  • سید
    1402/01/10 05:09
    سلام در خواب دیدم کسی تلفن زد و انگار شیر گوسفند میخواست مادرم نزدیکای اذان صبح بهم گفت باید بزغاله ها رو ازمادرشون جدا کنیم تابتونیم شیر بدوشیم یعنی اینکه کلا جداکنیم که اونا شیرنخورن وما بتونیم شیر داشته باشیم
    پاسخ دادن
  • لیلا احمدی
    1401/12/29 11:36
    سلام من تو خواب دیدم یه بچه کوچک بیچاره اومد گفت که گرسنمه و من فک میکردم که هیچی تو کیفم نیست ولی وقتی کیفم رو باز کردم دیدم کلی خوراکی هس و یکیشو بهش دادم بعد از اونجا رفتم و با خروج من از اونجا اونجا منفجرر شد
    پاسخ دادن